سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 دی 1403
    26 جمادى الثانية 1446
      Thursday 26 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۶ دی

        چون نمی بینندت انکارت کنند

        شعری از

        سید رضا موسوی

        از دفتر شعرناب نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۱ ۱۷:۳۳ شماره ثبت ۷۶۷۵
          بازدید : ۸۴۸   |    نظرات : ۱۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سید رضا موسوی

        ..از عرش پرسیدم...
        دلیلی جز وجـــــــــــــــــــــودش نیست
        پاکی و زیبایی به جز دریای جودش نیست

        آری خداوندا تو میدانی که بد کاران...
        گفتند : عشقی در میان تار و پودش نیست

        این هم تو میدانی که مجنون محو ارباب است
        با اینکه این دیوانگی ها در حدودش نیست

        انکار دریا از کف امواج ؟! ممکن نیست
        سیلیِ موج و سخره ها ...رنگ کبودش نیست

        “هر کس” نمی بیند امام حیّ وُ حاضر را
        این ها دلیلی سست ـ حتی ـ بر نبودش نیست

        امَنتُ بالله وُ تَوَکَّلتُ الی الله ایم
        هرچند شاید ظاهراً سیر صعودش نیست

        راه نجات و خط چشمت مشترک بوده
        عرش برین هم بی تفاوت بر سجودش نیست

        سید رضا موسوی 

        مهدی عج طاووس اهل بهشت است
        توضیحات تکمیلی

        هنگام جنگ مجنون گشته اسير و دربند 
        مجنون اين زمانه با بنز رود به دربند 
        مجنون آن زمانه بي سر درون كرخه 
        ليلاي اين زمانه در كوچه با دوچرخه 
        در آن زمانه ليلا با جبهه ها عجين شد 
        در اين زمانه ناگه چادر لباس جين شد 
        آن مقنعه ور افتاد جايش فكل در آمد 
        ليلا به قول دشمن از املّي در آمد 
        مجنون و گوشواره؟! حقّا كه شرم دارد
        در دست هايش امروز او بند چرم دارد
        با خون و چنگ و دندان دشمن ز خانه رانديم 
        اما به ماهواره در خانه اش كشانديم 
        جاي شهيد اسم خواننده روي ديوار
        آن ها به جبهه رفتند اين ها شدند طلبكار

        دیگه بعضیا شورشو در اوردن خدایی

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1