سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 22 فروردين 1404
    13 شوال 1446
      Friday 11 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

        جمعه ۲۲ فروردين

        زود باش

        شعری از

        عاطفه بابازاده خمیران

        از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۸ ۱۷:۳۰ شماره ثبت ۷۶۷۳۰
          بازدید : ۵۳۸   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عاطفه بابازاده خمیران
        آخرین اشعار ناب عاطفه بابازاده خمیران


        زود باش
        ما عکس های دو نفره ی زیادی به طبیعت بدهکاریم...
        زود باش 
        ما قدم های زیادی  به خیابان های شهر بدهکاریم 
        زود باش 
        ما خاطرات زیادی به پاییز بدهکاریم 
        زود باش 
        ما خنده ی های زیادی به دنیا بدهکاریم 
        زود باش 
        ما قرار های زیادی به باران بدهکاریم 
        زود باش 
        ما قهوه های تلخی به فنجان بدهکاریم 
        زود باش 
        ما نمک های زیادی به قهرهایمان بدهکاریم 
        زود باش 
        ما اغوش های زیادی به شب هایمان بدهکاریم 
        زود باش...عجله کن..بیا...
        ما یک زندگی به هم بدهکاریم...
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۸ ۲۲:۰۷
        درود بانو
        زیبا و پر احساس بود خندانک خندانک خندانک
        عرفان حسینی
        دوشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۸ ۱۳:۰۴
        خندانک خندانک خندانک
        امیر مسعود شفیق
        دوشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۸ ۱۳:۳۰


        زود باش...عجله کن..بیا...
        ما یک زندگی به هم بدهکاریم...
        خندانک خندانک خندانک
        مسيحا الهیاری
        دوشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۸ ۱۳:۴۲
        گاهی چه زود دیر میشود .. خندانک
        الهام امریاس
        دوشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۸ ۱۴:۵۳
        درود نازنینم مهربانو عاطفه بابازاده

        صداقتت در این شعر بسیار قابل ستایش است وزیبا
        خندانک خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۸ ۱۸:۱۰
        با عرض ارادت وسلام
        شعر بسیار رسا،خوش آهنگ
        هزاران درودبر شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مسعود میناآباد ( مسعود م )
        دوشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۸ ۱۹:۲۸
        سلام :

        دوباره
        عطر حضورت گرفته صحرا را
        به جشن این همه لاله ،تویی که مهمانی
        بیا و
        بر سر چشم ترم قدم بگذار
        بیا و رد شو از این کوچه های بارانی__ ) ؟؟ )
        _____________________________ . خندانک
        سبک جدید.....درود
        همایون طهماسبی (شوکران)
        دوشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۸ ۲۲:۲۱
        درودتان
        خندانک خندانک خندانک
        اکبرامرایی
        سه شنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۸ ۱۸:۴۱
        درود بانو چقدرزیبا وصادقانه خندانک خندانک خندانک خندانک
        سعید فلاحی
        جمعه ۱۵ شهريور ۱۳۹۸ ۰۷:۵۰
        خندانک
        سعید فلاحی
        جمعه ۱۵ شهريور ۱۳۹۸ ۰۷:۵۰
        بی نهایت درود
        بیکرانه ادب

        سروده ناب و نغز و زیبا خواندم
        احسنت
        خندانک خندانک خندانک

        موفق و موید باشید به کامرانی
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        سعید فلاحی
        جمعه ۱۵ شهريور ۱۳۹۸ ۰۷:۵۰
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        سید مرتضی سیدی

        معلمت همه شوخی و دلبری آموخت جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین به چین زلف تو آید به بتگری آموخت هزار بلبلِ دستانسرای عاشق را بباید از تو سخن گفتنِ دری آموخت برفت رونق بازار آفتاب و قمر از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت همه قبیله من عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو شاعری آموخت مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت
        شاهزاده خانوم

        دل های ما به صحن حرم خوش نمی شود ااا ما هم چنان کبوتر بی آشیانه ایم
        محمد حسنی

        م گفته ها را شنیدیم ناگفته ها را در بغضی فرو بردیم دیدیم رسیدن ز گفته ها نمی آید
        شاهزاده خانوم

        درویش ها به فقر خیانت نمی کنند ااا ما دست های پوچ به یک هیچ قانعیم ااا بیت دوست داشتنی بود بازم نوشتم
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        قلبم چنانش می تپد کز پیرهن بیرون جهد ااا آیَد کنار قلب تو عشق و سلام ات بر دهد ااا بخشی از یک غزلم ااا سپاس بدروددد

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1