سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        جهان پر شر و شور

        شعری از

        عبدالامیر الهی(مسکین)

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۵ مرداد ۱۳۹۸ ۰۲:۱۶ شماره ثبت ۷۶۳۰۶
          بازدید : ۴۰۵   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عبدالامیر الهی(مسکین)
        آخرین اشعار ناب عبدالامیر الهی(مسکین)

        جهانی پُر شر و شور و سری با جهل هم لانه
        کجا باید برم جان را ز بیمِ خصمِ هم خانه؟
        دل و خیلِ هوس هایش پلیدی ها به سر دارد
        و جان بر وصلِ معشوقی بریده دل ز کاشانه
        نه دل باشد اسیرِ تن نه تن در بندِ جان آید
        چه فردایی بُوَد ما را از این احوالِ خصمانه؟
        جدایی چون چنین باشد میانِ عقل و جان و دل
        کجا در اتفاق آید تفکرهای بیگانه؟
        چو دور افتد ز اندیشه بنی آدم به هر پیشه
        به چشمش هر چه خوش آید پسندد خلقِ دیوانه
        ز چنگی خون و از چنگی نوایی دل نشین خیزد
        سری پندار بِه دارد سری فکری خبیثانه
        یکی خونِ رزان نوشد یکی خونِ کسان ریزد
        یکی پوید رهی دشوار به سوی مُلکِ جانانه
        یکی در بندِ دلداری خمارِ ساغر و ساقی
        یکی سر بر سجود آرد به مسجد یا به بتخانه
        بسی مشتاقِ معشوقی که جوییم در فلک او را
        بسی بی تاب می چرخیم به گِردِ سنگِ یک خانه
        به خود از عشق می بالیم ولیکن فارغ از یاریم
        زمانی عاشقیم اما نه آن گونه که دیوانه
        حلاوت از جهان جوییم و ره با ناکسان پوییم
        چه باشد حاصلی ما را از این حالِ قبیحانه؟
        رها کن حال و احوالِ هوسبازانِ در بندی
        که خوی دیو و دد دارد ز رفتارِ وقیحانه
        در این غوغا که هر ننگی ز خلقِ ناخرد خیزد
        تو را (مسکین) چه حاصل شَد از این شعرِ ادیبانه؟
        به مستی کوش و عیاری میانِ جمعِ سرمستان
        چنانی که نکو آیی به چشمِ پیرِ میخانه
                                                  امیر الهی(مسکین)
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ ۱۸:۲۱
        درود بزرگوار
        آموزنده و زیبا بود خندانک
        عبدالامیر الهی(مسکین)
        عبدالامیر الهی(مسکین)
        دوشنبه ۴ شهريور ۱۳۹۸ ۱۳:۳۶
        درود بی کران بر شما استاد استکی گرانقدر
        سپاس از نگاه پر مهرتان
        پاینده و پایدار باشید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        منوچهر منوچهری (بیدل)
        شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۸ ۱۳:۱۱
        بسیار زیبا استادم لذت بردم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عبدالامیر الهی(مسکین)
        عبدالامیر الهی(مسکین)
        يکشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ ۰۹:۳۶
        درود بی کران بر شما سرور گرانقدرم
        سپاسگزار نگاه پر مهرتان هستم
        پاینده و پایدار باشید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        رضا زمانیان قوژدی خلو دخو
        شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۸ ۱۳:۱۹
        درود استاد خندانک
        جسارتا خلایق خودش جمع مکسر خلق هستدوباره جمع بستنش با هت درست نیست.حیف است شعر به این زیبایی و مفهومی بکر بخاطر نکات ریز آنطور که شایسته است ندرخشد خندانک
        مانا باشید
        عبدالامیر الهی(مسکین)
        عبدالامیر الهی(مسکین)
        يکشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ ۰۹:۴۱
        درود بر شما استاد عزیز و بزرگوار
        ضمن قدردانی و سپاس از راهنمایی شما سرور گرانقدرم، نکات اشاره شده را به دیده منت پذیرفته و اصلاح نمودم
        سپاسگزار حضور پر مهرتان هستم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        همایون طهماسبی (شوکران)
        يکشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ ۱۶:۴۳
        درودتان
        زیبااااا
        خندانک خندانک خندانک
        عبدالامیر الهی(مسکین)
        يکشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ ۱۸:۱۹
        درود بی کران بر شما ادیب گرامی
        سپاس از نگاه پر مهرتان خندانک خندانک خندانک
        مسعود میناآباد ( مسعود م )
        يکشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ ۲۳:۳۲
        به مستی کوش و عیاری
        میانِ جمعِ سرمستان
        چنانی که نکو آیی به چشمِ پیرِ میخانه

        ___________ خندانک
        بسیار عالی دوست عزیز
        عبدالامیر الهی(مسکین)
        عبدالامیر الهی(مسکین)
        دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۸ ۰۰:۲۴
        درودتان باد استاد گرامی
        سپاس از نگاه پر مهرتان
        پاینده و پایدار باشید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8