شنبه ۳ آذر
یادت هست؟! (در قالب سروش) شعری از علی معصومی
از دفتر غزل واره ها نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۸ ۱۳:۲۲ شماره ثبت ۷۶۲۶۸
بازدید : ۴۴۱ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب علی معصومی
|
یادت هست؟!
روزگاری که خانه ارزان بود
روی هر چینه پر زقندان بود
سفره در سفرها نمکدان بود
خانه باغ قدیم یادت هست؟!
...
آنطرف نغمه قناری بود
این طرف تقُّ تقِّ گاری بود
دشت لبریز چشمه ساری بود
کوچه باغ قدیم یادت هست؟!
...
روستا را درخت توتی بود
شاخه ها را کمی بلوطی بود
پشت بام و دوتا قروتی ۱ بود
توت باغ قدیم یادت هست؟!
...
قروت: کشک
....
آشیان کلاغ زیبا بود
بر درختی بلند بالا بو
سنتی تر ز خانه ی ما بود
سمت باغ قدیم یادت هست؟!
...
دیگر او خانه ای نمی خواهد
کشمش و لانه ای نمی خواهد
یار و بیگانه ای نمی خواهد
برج باغ قدیم یادت هست؟!
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و خاطره انگیز بود