چهارشنبه ۵ دی
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
ملحفه های سفید شورش میکنند،
در عصیان مرخم دود
و جهان، آخرین وطن منست..
نگاه کن!
لخته های خونی عشق
در نورهای آبی، بنفش بنفشند..
دست تکان میدهی..
جنگها تمام میشود
گلهای جیوه ،در عطر سرد چوبهای روسی میدرخشند
و بلیطهای تبدار
در اضطراب گنگ ژانویه پخش خواهد شد..
میدانی؟
ما شبیه همیم
درست در آن نقطه،
که رنگها تمام خواهد شد
و کوکبهای مندرس شبی کولی، بر تن آسمان میروید
آری میدانی
آوای فالش گیلاسها
، به اندازه ی کوهستانهای چشمان تو زیباست و
پروانه های مشکی،
در عطر سیترونلا
از زخم شانه هایم سر میخورند
تا در فلسهای کبود اندام انسان به خواب رفته باشند
و انگشتانت که در زایش شبانه ی آهنگ...
و آهنگ..
بوم سرد زمین، آخرین خانه ی منست، عزیزم
و پیراهن ژرژت شرابی سیر، یادگاری زخمی
.
.
.
شاید این پرنده ی کوچکی که تو خواهی کُشت
آخرین مرغ مقلد باشد...
|