سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 30 آبان 1403
    19 جمادى الأولى 1446
      Wednesday 20 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۳۰ آبان

        ساجد گور

        شعری از

        امیرعباس معینی(بیت الاسرار)

        از دفتر بیت الاسرار نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۱ تير ۱۳۹۸ ۲۳:۲۰ شماره ثبت ۷۵۶۶۲
          بازدید : ۵۷۰   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر امیرعباس معینی(بیت الاسرار)
        آخرین اشعار ناب امیرعباس معینی(بیت الاسرار)

        سائلی آمد ز مسجد روبه ما 
        روبه ما  مَسْئَل بگو ای پیر ما 
        هرچه صد سال از تنم عمری رود
        لاجرم عمرم به نادانی رود 
        من که ساجد روبه مُهرابم به قرن 
        من که عابد روبه مِحرابم به قرن
        هرچه از عمرم که رفت هیچم نشد 
        آن دعاها که مرا جایم نشد
        دیده و پنگال من گشته سیه
        کوژم و چنگال و تن گشته سیه 
        سائلم! آخر چرا سجده کنم ؟
        این همه سجده! که را سجده کنم ؟
        آخر این فرق من زاهد که چی؟
        شقیٍّ آجر پرستِ نقره چی
        گویِ من میدان ندارد پیرِ ما
        كوی ما جایی ندارد پیر ما
        تو نمایش ده به میدان سویِ من
        تا که میدانش کنم با گوي من 
        صد ب قرنی من همه جستم به چه؟
        آن همه کوژيِ به من آخر به چه ؟
        پیرِ افکنده به سر زیری بگفت 
        روبه زاهد ساجد و سائل  بگفت
        هرچه در زیر جبینت صد بقرن 
        بوده خاک است و بهوده گرد قرن

        تو زمین و گور و خاکت سجده ای
        آن خدایت گور و خاکش کرده ای
        تو ب قرنی سر بزیری ای بدن
        حال و احوال جهانت را نبینی ای بدن 
        آنهمه شیون که شد! قائم شدی؟
        بهر پی جویی ز سجده بر شدی؟
        آن صدای طفلک مادر مریض
        آن فغان و شیون فحشا گریز 
         
        سجده ات بالا بکردی زاهدا؟
        سر ب بالا تو بکردی ساجدا؟
        آنکه سجده روبه مردم میکند زاهد شود
        آنکه از بالَش پری آتش کندساجد شود 
        ساجدِ گوری ب قرنی ای فقیر
        آخر این صد روبه گوری ای صغیر
        آن که سجده روبه اسما میزند
        میزند ، بانگی به دریا میزند
        سجده ی او روبه قانون خداست 
        او به لحظه ! صد قرون پیش خداست
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۸ ۲۲:۴۵
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا بود خندانک
        منوچهر منوچهری (بیدل)
        چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۸ ۱۲:۴۷
        زنده باشی رفیق مثوی زیبائی بود لذت بردم
        قلمت زیباست زیبا بازم ممنونک خندانک خندانک خندانک
        مهدی سالوند (مهدی)
        چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۸ ۱۷:۳۰
        درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک
        رضا زمانیان قوژدی خلو دخو
        چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۸ ۲۲:۳۸
        آفرین خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۸ ۲۳:۱۷
        درودتان
        زیبااا
        خندانک خندانک خندانک
        بهرام معینی (داریان)
        چهارشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۳:۴۹
        درود فراوان ادیب وارسته🌷🌷
        زینب بویری (خزان)
        سه شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۹ ۱۸:۲۷
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2