جمعه ۲ آذر
امید واهی شعری از برین بهار
از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۵ تير ۱۳۹۸ ۱۷:۱۲ شماره ثبت ۷۵۲۰۶
بازدید : ۲۵۹۲ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب برین بهار
|
دلم آشوب و حیرانم، ندانم
چرا یه لحظه هم یک جا نمانم
که از اول مرا این قصه غم بود
نصیبم از خوشی یک آه و دم بود
بسان روح سرگردانم انگار
َو از افکار شوریده تلنبار
نمی بینم کسی را یار باشد
یکی درگفتن ورفتار باشد
همه سر درگریبانند و خاموش
وفاداری و یکرنگی فراموش
فقط شب از پی شبهای تاریک
میان کوچه های تنگ و باریک
به یک امید واهی زنده هستیم
نشستیم و نشستیم و نشستیم
|
نقدها و نظرات
|
درود به شما زیبا نگاه شماست سپاس از توجهتون🙏 | |
|
درود وسپاس از توجه شما ممنون همچنین شما🙏🙏🙏 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و غمگین بود