عصیان

سلام نازنین بانوی ادیب

زیباسرودید البته سیگار را هیچ متوجه نشدم امیدوارم فقط جهت ضرورت قافیه در شعربوده باشد و بس

درود بانو
متفاوت و زیبا بود

سلام ودرودهای فراوان

بسیار زیبا وستودنی

احسنت

همواره قلم در دست،

پیروز وموید باشید

درود بر شما بانو
بسیار زیباست
بمانید وبسرایید به عشق

درود بر شما شاعر گرامی
بسیار زیبا و موزون است
در سلامت و سعادت باشید

درود بر شما
متفاوت بود وجالب

درود بیکران
بسیار زیبا و غمگین سروده اید
بداهه ای تقدیمتان
گرچه غم در گلو گرفتار است
غصه ها در مدار تکرار است
لیک چو نومیدی بود مهلک
وقت امّید و ، ترک سیگار است
سلامت و برقرار باشید

درود خانم بهار گرامی
شعر زیبا و یکپارچه ای ست
و تار و پود احساس و اندیشه خوب در هم تنیده شده
سطر ترجیع(وقت عصیان...) به خوبی نقش خود رو ایفا کرده
و حسی شبیه این القا میکنه که گویی شخصی در دریا افتاده و در حال غرق شدنه، گاه مایوسانه به اعماق فرو میره و گاه سر از امواج بیرون میاره و واقع بینانه نگاهی به دنیای اطراف میندازه به امید نجات و رهایی...

یاد یه شعر قدیمی از خودم افتادم که براتون به یادگار میذارم:

پشت ِ دیوار ِ دلم
دود
منتظر ِ روزنه ایست
تا تو را از نفَسم برگیرد
و مرا محو کند...
رقص ِ غم را در دود
در شب ِ کوچ ِ پرستو به تماشا رفتن
کار ِ یک عاشق نیست
همه ی روزنه ها را باید بست
پنجره ای باید ساخت
که به دیدارِ سحَر باز شود
و از آن پنجره در یک فرصت
با همه خاطره ها
پر زد و رفت...
(م. فریاد_ پاییز ۷۵)

دریای دلتون آرام

درود بیکران بانو
قلمتان سبز ،اندیشه والای شما زلال ابدی

درود سرکار خانم ۰ شعر زیبایی بود تکرر قوافی و جناس ها سروده را دل انگیز تر کرده . قالب سروده را نمی دانم ، جایی نخوانده بودم ، شاید یک بار نوشتمش شاید هم بیشتر... بیت برگردان متناسب با حال و هوای شعر بود، (البته من سیگار نمی کشم ) . اما مینیاتور زیبایی در شعر می آفریند . هم بستری عصیان و اشک و سیگار... ترکیب زیبایی بود.... لذت بردم

سرخ‌ِ از باده، رنگِ رخسار است
بعد از این با مِی ام سروکار است
سلام و درود به شما بسیار زیبا بود

درود برشما بانوی هنرمند
بسیار زیبا

سلام بزرگوار ادیب
زیبا بود و دلنشین
قلمتان سبز باد