💠 شعرهایم:
هر شب
همه ی شعرهایم را می بوسم
تنها به گمان آنکه
تو زیر لب زمزمه کرده ای!
💠 خاموش نمیشود خیالت:
بی تو می برد مرا
شب به انزوای بی کسی
هر چه چشم
بر هم می گذارم
خاموش نمی شود خیالت.
💠 منهای تو:
منهای تو
صفر می شود
آمار زمین.
💠 انار لب:
انار ترک خورده می ماند
لبخندت
می کشاند به خوردن
پاییز نگاهم را
💠 روزگارم:
روزگارم
مردی است پر از تنهایی
به رویم که می نگرد
با خود می اندیشم
چقدر پیر شده است.
💠 بی تو...
گیرم که آفتاب بر آید
و از لقاح با افق
در سایه روشن سحر، صبح را بزاید
مرا چه سود!؟
بی تو همه روزهایم
تاریک است.
💠 باران چشمانم:
چتر چکارم می آید!؟
وقتی که باران
از چشمانم می بارد!!!
💠 سیل:
باران که از نگاهت بارید
تمامِ خاطراتم را
سیل برد
💠 تنهایی مترسک:
کلاغ از مزرعه رفت
و گونه های مترسک
از اشک تنهایی خیس شد
💠 تنهایی اتاق:
چشمهایم در قاب پنجره
هر روز خیره می ماند
به انتهای کوچه
- دلم آمدنت را گواهی میدهد!
اتاق این را می گوید!!!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
بسیار زیبا و دلنشین بود ند