سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        کهنسالی

        شعری از

        هومن کوچک پور

        از دفتر شعرناب نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۸ ۰۹:۲۴ شماره ثبت ۷۴۳۲۷
          بازدید : ۴۹۳   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر هومن کوچک پور

        8
        کوچه شلوغ ست....
        آسمان باز ست...
        و آیینه روشن...
        و خدا ابر های سرگردان را به هم می کوبد...
        انسان ها در همهمه زوزه باد میان پیکر برگ ها...
        با سجاده ایی پهن،محو تماشای قدرت خدایند
        چین،پیشانی سنگینی می کند روی پلک هایم..
        درست خودم را نمی بینم...
        این یعنی
        عصر عارفانه کهنسالیست...
        پا برهنه...میان خاطرات....
        انگاری....
        مادرم هنوز آنجاست
        بی تاب این باغ نهانم....
        پروانه ها منتظر  این مجنون پیر طوفان زده اند
        این انتظار...از عشق...
        احساساتم را خط خطی میکنم...
        در تکرار ثانیه ها،دیگر ندارمش....
        اما تا دنیا ،دنیاست،عاشقش می مانم...
        چقدر باران به صورتت می آید....
        زمان برای شمارش تو بی انتهاست...
        برای سلامتیت از خدا گدایی کنم...
        خاطراتت، مچاله ذهنم شده...
        آراسته ام ذهن را...
        پس چرا دوستت درام هایت،نا پیداست....
        عاشق که نباشی...
        تمام راه های دنیا اشتباه است...
        باران هم دروغ می شود...
        دوستت دارم ها مزه کاه گل می دهد..
        نسکافه ها یه حس گمشده از بی انصافی ست
        دلتنگی هایت قاب یک پنجره خالی می شود.
        حتی شومینه بدهکار گرمای شادی تنهاییت می شود
        گفته بودمت...
        از من دور نشو...
        نوشته هایم درد دارد...
        اما طاقچه دل من،پر از دوستت دارم های شیرین ست....
        حالا که دیگر فرتوتم....
        در غیابت شعر می گویم...
        می سرایم ،برای تو ، برای من
        یرای دردهایم....
        برای این همه تنهایی...
        برای عطر پخش شده از پیراهنت در لحظه هایم...
        برای عشق،برای اندوه،برای غم...
        به جز عشق، به همه این ها رسیده ام...
        راستی عمق نگاهت به کجاست...
        جای خالیت در چشمانم عجیب پیداست....
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        همایون طهماسبی (شوکران)
        سه شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۸ ۱۴:۱۷
        درودتان جناب کوچک پور عزیز
        بسیار زیباااااا
        خندانک خندانک خندانک
        هومن کوچک پور
        هومن کوچک پور
        شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ ۰۹:۰۰
        سپاس جناب طهماسبی عزیز
        پاینده باشید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۸ ۰۲:۴۸
        درودها گرامی
        احسنت بسیار زیبا
        مانا باشید به مهر و ارجمندی
        عیدتون مبارک
        خندانک خندانک خندانک
        هومن کوچک پور
        هومن کوچک پور
        شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ ۰۹:۰۱
        سلام
        عید شما هم مبارک باشد
        ممنون از بزرگواری حضرتعالی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5