دل اگر عبد مسلمان حسن بوده و بس
معرفت جو پی عرفان حسن بوده و بس
غافلی ای که گدای در حاتم شده ای
حاتم از خیل گدایان حسن بوده و بس
هر گدایی که در خانه ی او را زده است
پاسخش با لب خندان حسن بوده و بس
ناسزاگو خجل از کار خودش شد که کرم
تیغ برنده ی برهان حسن بوده و بس
حاجتش گشته روا از کرمش قطع یقین
هرکسی دست به دامان حسن بوده و بس
زاهدا بر دل خود راه مده شوق جنان
که جنان یک گل گلدان حسن بوده و بس
اهل بیت اند عزیز همه اما ز ازل
جان من بسته ی بر جان حسن بوده و بس
در مدینه، نجف و مشهد و در کرب و بلا
کل عالم همه مهمان حسن بوده و بس
نه فقط جنگ جمل که، دل هر معرکه ای
زیر پا عرصه ی جولان حسن بوده و بس
صلح او علت بر پایی عاشورا شد
کربلا جلوه ی طوفان حسن بوده و بس
سپری روز و شبم می شود از عشق حسین
روز و شب چرخش چشمان حسن بوده و بس
خانه آباد حسین است دلم،از عشقی-
که خراباتی و ویران حسن بوده و بس
جان عاشق به کفش با لک لبیک حسین
از ازل بر سر پیمان حسن بوده و بس
سینه زن گر که شدی عاشق و مجنون حسین
شک نکن لطف دو چندان حسن بوده و بس
در حرم مرغ خیالم همه عمر از سر شوق
جلد گلدسته و ایوان حسن بوده و بس
چشم هایش نشود روز جزا بارانی
هر که یعقوب به کنعان حسن بوده و بس
دست گیرش خود زهراست قیامت والله
هر که در روضه پریشان حسن بود و بس
رسول رشیدی راد(مجتبی) پاییز 96
کل عالم همه مهمان حسن بوده و بس
درود ارجمند
ناب و ارزشمند سرودید
احسنت بر شما
ماجور باشید الهی