چهارشنبه ۲۸ آذر
اشعار دفتر شعرِ ناله های فراق شاعر رسول رشیدی راد(مجتبی)
|
|
تا چشم کار می کند از روی ماه دوست.
درویش دیده، در تب رویا غزل بچین.
|
|
|
|
|
از دل بپرس، در همه عالم کجا خوش است.
پاسخ فقط یکی است، فقط کربلا خوش است.
|
|
|
|
|
در میان قتلگه بر حنجرت بوسه زدم.
مثل عمه، من به جای مادرت بوسه زدم.
|
|
|
|
|
پیچیده بین میدان، هوهوی ذوالفقارت.
برپا نموده طوفان، هوهوی ذوالفقارت.
|
|
|
|
|
شده وجود من از زهر بی قراری تلخ.
نفس نفس گله مندم از انتظاری تلخ.
به حکم عشق، تو مشتاقِ من، منم مش
|
|
|
|
|
غزل غزل شده وقفت برای یک بوسه.
شروع شعر من از ابتدای یک بوسه.
اگرچه دفتر شعرم به انتها برسد.
قسم
|
|
|
|
|
وقف عشقت همه ایام به کام افتاده.
تا دلم پای تو آقای مرام افتاده.
روز اول که خدا داد تو را آقایی.
|
|
|
|
|
بر لبم دارم سلامت یوسف زهرا سلام.
چشم من بی آنکه بیند، آن رخ زیبا سلام.
دل خوشم بر مستحبی که جوابش
|
|
|
|
|
نیامدی به زبان دارم از غمت گله ها.
که کرده از تو مرا دور خط فاصله ها.
من و خجالت از روی تو، و شرم
|
|
|
|
|
همه دم دعای فرج به لب، عظم البلا برح الخفا.
که شود جمال تو آشکار، به حدوث وانکشف الغطا.
شده غص
|
|
|
|
|
تا که زیر بار هجران سینه سنگین می شود.
دیده ی مانده به راهت ابر غمگین می شود.
شور بختی قسمت هرکس ن
|
|
|
|
|
از فراقت دلم از صبر و قرار افتاده.
که بر آیینه ی دل گرد و غبار افتاده.
گشته صید نظر بنده نوا
|
|
|