شنبه ۸ ارديبهشت
آینه شعری از بهروز حبیبی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۱۱:۰۸ شماره ثبت ۷۳۵۲۶
بازدید : ۵۲۷ | نظرات : ۱۸
|
آخرین اشعار ناب بهروز حبیبی
|
آینه رویت به من و فکر و دلت جای دگر بود سهم من بیچاره فقط خون جگر بود از آینه ی پاک و درخشنده ی دلدار افسوس که شد قسمت من رویهٔ زنگار شاید که به دیدار تو من دیر رسیدم چون حلقه ی پایانی زنجیر رسیدم شاید که از این راه بر این پیکر خسته تنها غم دلدادگی و آه نشسته در دشت دلم شعله ی آتش چو برافروخت در خواب، تو را دیدم و تنهایی من سوخت اما به کنارت چو شتابان که رسیدم آتش شده خاکستر و بیهوده دویدم گر آمدن و رفتن من دست خودم نیست گفتم به هوایت خوش و خرّم بتوان زیست من دور ز گلبرگم و از خارِ گلم خوار در حسرت پروانه ی گلزار شدم زار
|
نقدها و نظرات
|
سپاس بانو سیندخت گرامی داشتم کاری رو که شما کردین میکردم یهو دیدم شما پیشدستی کردین | |
|
بسیار سپاسگزارم. البته من بیت بیت فرستاده بودم نمیدونم چرا اینطوری شده. واژه آینه، اول بیت اول نام شعر هست و جزو بیت نیست زحمت کشیدین. ممنونم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.