سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        هیچ

        شعری از

        فربد افشاری

        از دفتر شعرناب نوع شعر دوبیتی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۱۰:۰۵ شماره ثبت ۷۳۲۶۶
          بازدید : ۵۰۰   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فربد افشاری

        کرده ام جیب خودم را پر ز هیچ ...
        جمع کنم من گهر ها را ز هیچ 
        توسنی کردم مرا عفو کنید 
        من هنوز اندر خم هیچم ز هیچ ...
         
        فربد افشاری            
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۲۳:۳۲
        درود بزرگوار
        دو تا بیت زیبا بود خندانک
        کبری یوسفی
        دوشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۱۰:۰۸
        سلام برشاعر بزرگوار
        درودتان بسیار زیبااااا سروده اید
        موفق باشیدودرپناه خدای مهربان
        غمت برباد خندانک خندانک خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        دوشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۱۴:۳۸
        درودتان
        زیبااااا
        خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۱۷:۰۴
        خندانک خندانک خندانک
        ابراهیم هداوند
        دوشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۱۷:۳۴
        درود بر شما شاعر گرامی خندانک خندانک خندانک
        گاهی بیقراری، سرگردانی و یا سکون در یک وادی سالها بطول می انجامد اما در یک بیت زیبا خلاصه می شود. واژه ی "توسنی" در شعر شما مرا یاد قطعه ی زیبایی از شاعر پارسی سرای نیمه ی اول قرن چهارم هجری انداخت.
        رابعه کعب قزداری مشهور به رابعه بلخی:

        عشق او باز اَند آوردم به بند
        كوشش بسيار نامد سودمند 

        عشق دريايي كرانه ناپديد 
        كي توان كردن شنا، اي هوشمند ؟

        عشق را خواهي كه برپايان بري
        بس كه بپسنديد بايد ناپسند 

        زشت بايد ديد و انگاريد خوب 
        زهر بايد خورد و انگاريد قند 

        توسني كردم، ندانستم همي
        كز كشيدن تنگ تر گردد كمند 
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8