سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 18 ارديبهشت 1403
    29 شوال 1445
      Tuesday 7 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت

        صلح

        شعری از

        حجت عباسی حاجی فیروز

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۸ ۰۸:۳۶ شماره ثبت ۸۰۸۲۴
          بازدید : ۱۵۸۹۷   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حجت عباسی حاجی فیروز
        آخرین اشعار ناب حجت عباسی حاجی فیروز

        صدای ارسالی شاعر:
        این منم
        سپید گوی موی تو
        جمع میکنم
        تکه های شعر را
        از ریخت و پاش عطر موهایت
         
        تو
        دختری که در دستت انار داری
        من قصد چیدن ماه را دارم
        بپیچم در حریری
        سنجاق کنم بر روسری ات
        برای روزی که می آیی
        آسمان هم چشم حسادت دوخته است
         
        من
        مثل بی تابی آب در برکه
        مثل همهمه ی ماهی ها
        مثل غلطیدن سنگی از لب کوه
         
        به تو
        به آغوش تو
        می اندیشم
        آغوش تو به صلح نزدیک تر است
         
        تو معبدی
        و چشمانت قبله گاه
        هزار شمع در مسیر خانه روشن کرده ام
        تا برسد بوی خوش دامن تو بر در خانه ام
         
        تو در دستت انار داری...
        آغوش تو به صلح نزدیک تر است.
        #ح_عباسی
        ۹
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۸ ۰۹:۳۸
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک خندانک خندانک
        مهدی نساجی
        پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۸ ۲۱:۵۹
        سلام...ستودنی است... خندانک
        رودابه باوان
        پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۰۰
        درودها

        دست مریزاد شاعر خندانک خندانک
        مسعود میناآباد  مسعود م
        جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۸ ۲۲:۲۳
        سلام :

        طلب از خدای کردم ،
        که بمیرم ار نیایی
        تو نیامدی و ترسم که درین طلب بمیرم

        مگرم نظر بدوزی به خدنگ جور ورنه
        همه تا حیات دارم نظر از تو برنگیرم
        -------------------------------------------قاانی
        درود بر شما
        ---------------------- خندانک
        مرغ آمین
        يکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۸ ۱۳:۵۷
        درود
        بسیار زیباست خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مثل بانو نورا دکلمه میکنید خندانک
        مرغ آمین
        يکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۸ ۱۴:۰۰
        ایشون گفته های ایلیا میم رو دکلمه میکنند
        نورانیت خاصی تو دکلمه هاشون هست
        شما هم وجه تمثیل ایشون هستین : خندانک خندانک
        مسعود آزادبخت
        يکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۸ ۲۲:۴۳
        با سلام و احترام
        زیبا بود ولی غزل نبود خندانک
        علیرضا ناظمی ناظم
        جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۹۸ ۱۱:۵۵
        باسلام
        شاعر گرامی
        زیبا بود وستودنی
        خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا ملکی باتیس
        چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۸ ۰۹:۱۴
        درود خندانک خندانک
        حجت عباسی حاجی فیروز
        چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۸ ۱۱:۳۲
        عقل ما برده‌ای ولیک این بار
        آن چنان بر که بازنفرستی
        #مولانا
        سپاس از توجه همه دوستان خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۳۲
        زیبایت و جالب
        درودتان 🌹🌹🌹
        افسانه هادی(رخشانه)
        جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۳۶
        افرین جان افرین پاک را خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        طاهره بختیاری

        دردا به دل عاشق غم مثل یه قندانه اا هر چند که عشق او مانند شب و روزه اا بداهه ه
        محمدرضا آزادبخت

        د گاهی به سرم می زند شبیه زن دیوانه کوچه مان عاطفه را بخشکانم زیر نور آفتاب تا خرد شوم تا نور را ولگرد کوچه عاصی زن دیوانه کنم آری برگرد دیوانه شده از افکار کوچه گاهی خشمت آفتاب دیگر یمی شود
        ساسان نجفی(سراب)

        در همین حوالی روی صندلی کهنه ی چوبی نشسته ام اا تکیه به میز زهوار دررفته ی خیس شده از باران که بوی کاهگلی به خود گرفته اا با یک استکان چای لب سوز قند پهلو اا دلم برایت زرد شده اا گاهی سرخ و گاهیم قهوی می شود اا سینه ام تداعی خزان و پاییز در قلبم جولان می دهد اا پاییز همان فصل دوستداشتنی من و تو اا آه ه ه باز هم مثل همیشه چایم سرد شد اا سراب س ن د
        محمد رضا خوشرو (مریخ)

        شاید این غصه مرا بعد تو دیوانه کند که قرار است کسی موی تو را شانه کند
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        مرورِ لطفِ تان نَندیش ااا به جای این و آن نَندیش ااا رضای ایزدی را جو ااا که لبخند آوَری در پیش ااا بداهه ش

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0