دار عشق

بغضی شبیه  طناب دار میشود
وقتی که خاطره  یادگارمیشود
باغ اشنای زردی پاییز میشود
وقتی خزان اسیر بهار میشود
قمری غزل بدوش خراب میرود
وقتی که شعر بهای قمار میشود
ماه از تلالو خود دست می کشد
وقتی که چشم براه غبارمی شود
شبنم به چشمان کوچه می شکفد
وقتی به درد عشق دچار می شود
باد اخرین امید پنجره هاست
وقتی که اشنای اغیار می شود 
سردست داغی عاشقانه یک غزل
وقتی که نقش به سنگ مزار میشود
اشفته کرده قاصدکی پنچره را
وقتی صفیر غم بسیار میشود
سختست شکستن  بغض ترانه ها
وقتی که غم چو قافیه تکرارمیشود
دردیست ازمایش ازموده ها بسی
وقتی که عشق باعث ازار میشود
ما ازموده ایم در شهر بخت خویش
بختست که بر سر ما اوار می شود