شنبه ۸ دی
تو کجایی شعری از اکبرنصرتی
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۴ فروردين ۱۳۹۸ ۲۰:۵۸ شماره ثبت ۷۲۳۸۵
بازدید : ۳۰۰ | نظرات : ۰
|
آخرین اشعار ناب اکبرنصرتی
|
مونسم پیچک ایوان و قلم
شده شب نیمه من و زنجره بیدار دریغ
شرشر اشک ندامت ز بر دیده چو میغ بر سر و پیکر خاطر بکشد پنجه چو تیغ آنچه میرقصد و رقصاندم از ریشه چو بید
سرخی گونه واشک است ومحاسن شده از ریشه سپید
هجر جانسوز گلی برده ز اندیشه امید
گل نه گل غنچه ی امال من است
کز سیه بختی قسمت به شکفتن نرسید
نه وفادار و نه غمخوار و نه فریاد رسی نه دلارام و دل ارام و شرار نفسی
گذر خاطره ها یش که تنیده به قرارم قفسی
شب نه شب
شب بنسوز پروبال من است
هر کجا سوخت دل از هجر نگاری ز کسی
قصه ی سنگ غم و شیشه ی اقبال من است
دانم از طعنه آیینه ز رخ رفته شعف
شده شب نیمه من و پرسه ی بی قصد وهدف
آه تو کجایی
تو کجایی که زهجران به غم آغشته مجال
بار حرمان شکند دوش خیال
|