سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        به دنیا آمدن خورشید و نام نهادن کوروش بر او(قسمت دوم)

        شعری از

        حسین مهرجو(شاعر)

        از دفتر خورشید شاه نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۷ ۲۱:۲۱ شماره ثبت ۷۲۲۴۰
          بازدید : ۵۲۵   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسین مهرجو(شاعر)

        وزیرش همی خواند معبر سرای
        یکایک بیاورد نزد خدای
         
        زآنها یکی گفت آشفته است
        وآن دیگری گفت بد خفته است
         
        همه خواب زتعبیرش عاجز شدند
        یکایک زدرگاه فارغ شدند
         
        ولیکن که ابلیس بدخو سرشت
        همانکس که فرمان دهد او به زشت
         
        همان او بگفت دانم این خواب را
        وآسایش شاه بیتاب را
         
        ولیکن نگیرم من آن تحفه ها
        به وزنم زر و سیم و آن سفره ها
         
        خرامان بشد او بسوی سرای
        چنین گفت تعبیر خواب خدای
         
        زخونت یکی دختری خوب روی
        دوچشمان سبز و سری زرد موی
         
        و روی پری و تنی همچو برف
        و اورا خرد همچو دریای ژرف
         
        هماورد ده تن به دست تهی
        هم او را بکش گرتو شاهنشهی
         
        همان قصد جان نریمان کند
        تن و کاخ این شاه ویران کند
         
        خودش او شود شاه ایران زمین
        بباید بکشت بی درنگ بر یقین
         
        همین گفت و خارج زدرگاه شد
        زخوابش نریمان چو آگاه شد
         
        به فکرش فرو رفت کین دخت کیست؟
        ز خون نریمان و او دوست نیست؟
         
        مرا هفت شاخه و ده خوشه هست
        وبینندگان کدامیست سبز؟
         
        به ناگه گذر کرد فکر از سرش
        که سامان آبستین است همسرش
         
        به خو د گفت بی شک همین است و بس
        به کشتار سامان کمر برببست
         
        همانگه که این گفت سامان رسید
        و چون که نریمان سامان بدید
         
        زآذر همی او تفحس بکرد
        درون دلش شه برافشاند گرد
         
        وسامان چنین داد پاسخ بدوی
        به دنیا تو فرزند من را مپوی
         
        که او وقت زاییدن از دم بمرد
        وشیری تنومند اورا بخورد
         
        نریمان بفهمید کین یاوه است
        به فرمانش او دست سامان ببست
         
        نریمان سامان به زندان ببرد
        دودستش به گرزگران کرد خورد
         
        براو کرد شکنجه به چهل روز و شب 
        روان خون سامان سر و پای و لب
         
        چو خایب نریمان زسامان بشد
        چنین گفت سلطان به جلاد خود
         
        جدا ن همه پوست او از تنش
        وگر زندخ برپی داغ افکنش
         
        چنین کرد جلاد ناگه زحق
        قضایش چنین زد زدفتر ورق
         
        چو سامان بمرد آسمان تار شد
        و خورشید و کوکب عزادار شد
         
        فرو رفت بر قلب ناهید تیر
        و از آسمانش بیامد به زیر
         
        سیه گشت خورشید و گردون سپهر
        از او رخت مشکی شدش کو ه و مهر
         
        ولیکن نریمان نه آرام گشت
        دو خوشه بخشکاند و او گشت هشت
         
        تو گویی که قلبش ز سنگ و زچوب
        درونش محبت نبود و نه خوب
         
        نشد سنگ سخت نریمان نرم
        ز ظلمش بشد قلب شیطان گرم
         
        نشد ترس او در درونش نهفت
        ز ترسش نریمان فرمان بگفت
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷ ۰۰:۱۰
        درود بزرگوار
        زیبا بود خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۷ ۱۳:۲۰
        درودتان
        بسیار زیبااااااااا
        خندانک خندانک خندانک
        کبری یوسفی
        سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۷ ۱۸:۵۳
        سلام بزرگوار
        بسیار زیبا سروده اید موفق باشید وعاقبت بخیر
        خندانک خندانک خندانک
        سعید فلاحی
        چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷ ۱۲:۵۰
        درود و صد درود
        شاعر فرهیخته
        خندانک خندانک خندانک

        احسنت بر شما
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک

        پیشاپیش سال نو و نوروز باستانی را خدمت شما و خانواده ی محترم تبریک عرض میکنم
        خندانک خندانک خندانک
        نوروزتان پیروز
        خندانک خندانک خندانک
        محمدزبیر براهویی (میم دادخواه)
        پنجشنبه ۱ فروردين ۱۳۹۸ ۲۲:۱۷
        سلام و درود بر شما خندانک

        بسیار زیبا سروده اید خندانک خندانک

        سال نو مبارک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4