سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        بیداری سهراب

        شعری از

        محمد امین افشاری

        از دفتر شعر نو نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱ تير ۱۳۹۱ ۲۰:۵۹ شماره ثبت ۷۲۰۹
          بازدید : ۹۴۰   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد امین افشاری
        آخرین اشعار ناب محمد امین افشاری

        خواب بودم ...
        چند پلکیست که چشمم باز است
        تو بگو لحظه خوابم چه گذشت
        به کجا برد زمونه به شتاب
        راستی مردم را
        و کدامین قلم سیه
        واژه غرور را خط زد
        چه چیز مرا به انتهای دره شک برد
        و مرا از پرتگاه نا امیدی پرت کرد
        و به هنگام سقوط
        چه کسی دست گرفت از من غم زده
        در زلزله نادانی
        و کدامین قانون سر عشق گل سرخ داد به دار
        و کدامین قاضی حکم قتل پر پرواز قناری را داد
        صدای ساعت برد زمان را با باد
        تو بگو از صدای فریاد زمان
        و شبی که به تیغ داد
        سر برادرش را با زبانی که لرزان بود
        و بگو از غصه نامردی شب
        که شبانه بردند همه پنجره های پرواز
        و بگو از سیما که فریبیست سپید
        و از ساحل دل که ندارد دریا
        باز بگو از سهراب ، قایقی داد به آب
        به امید شهری که نباشد نا پاک
        خواب بودم چه هوای گرمی
        کوره ای هست در این نزدیکی
        که در آن طلا میکنن آب
        آب را مینوشند
        سپس گل میکنن آب
        راه ادراک را سد میبندند
        و یه اندازه لازم ادراک در کاسه فهم بشری میریزند
        تو بگو حال به من
        تو که داری احساس
        در غریبستانت تکه ای پیدا شد ای سهراب ؟! ...
        تکه ای از خورشید از جیب خدا ریخت زمین
        تکه را پیدا کن ...!...
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2