يکشنبه ۲ دی
فقط شعری از محمد زارع بامداد
از دفتر مرگ پاییز نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۷ ۲۳:۵۳ شماره ثبت ۷۱۹۵۰
بازدید : ۶۴۶ | نظرات : ۲۳
|
دفاتر شعر محمد زارع بامداد
آخرین اشعار ناب محمد زارع بامداد
|
به فریادم برس! آنگاه که میبارد شمع میتازد اشک، تو شوقی باش که آرام میچکد از گوشه چشمی که رویت را نمیابد و از بویت نمیخوابد! مرا امیدوارم کن به بودن با خودت آشتیم ده با صدای خنده هایت. بدون تو برایم لحظه ای حتی نفسگیر است نکن با من مدارا لیک با من باش فقط باش بودنت را قسمتی از سرگذشتت کن اگر حتی نمیخواهی برای من تو کاری کن فقط باش تا برایت زندگی سازم کمی سخت ولیکن خواهشم این است تو با من باش.
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاس بیکرانا | |
|
سپاس فراوانا | |
|
ممنون استاد عزیز کماکان مشکل جدا کردن ابیات در پروفایل من حل نشده، راهکاری هست مد نظرتون؟! | |
|
سلام. بنده هم با شما هم عقیده ام جناب دکتر | |
|
ممنون از صحبتهای خوب و سازنده شما دوست عزیز بنده تازه به این محفل گرم و زیبا پیوستم و با سیستم ارسال شعر هنوز کاملا آشنا نشده ام. باز هم سپاس | |
|
سپاس فراوانا | |
|
ممنونم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.