يکشنبه ۹ دی
|
دفاتر شعر صدرالدین انصاری زاده
آخرین اشعار ناب صدرالدین انصاری زاده
|
با رعایت تمام موارد امنیتی
عاشقت هستم
در حد انتقامی مهیب از خود و فرار از بازجویی کا.گ.ب به جرگه ی سیبری
با رعایت تمام موارد امنیتی
و به طور غیر غیر غیر فوق سری
عاشقت هستم
مثل برگی در پاییز فصل قبل که دلبسته ی پرنده ای در بهار آینده ی بهشت دنیای دیگر
چقدر دور ام از تو
مثل چتر بازی
پیش از اختراع هواپیما
از یک مسرشمیت ب.اف 109 پریده باشد
مثل بیمارستانی فضایی در یکی از اقمار مشتری
پیش از کشف پنی سیلین
چه کنم؟!
دستگاه اطلاعاتی هفت کشور متفقا به من مشکوک اند که چرا دستگاه اطلاعاتی هر کدام از آن کشورها به طور جداگانه
به من مشکوک اند
هر چه صادقانه تر اعتراف می کنم
اعتراف های پیشینم بیش تر زیر سوال عایق می شود
بازجو فریاد می زند:
اعتراف کن گرگ غریب کارخانه های مه گرفته!
و فرشته ی قلبم می گوید:
نه
هیس!
( هیس ) اسم اعظم خداست
ژنرال دوگل هم گلی به گوشه ی حمایلش با آن اسمش!
عشق است فرانسه ی اشغالی را!
هر بار دو گل به خودی می زند
تا یک سیگار برگ سوغات بگیرد از وجهه ی ملکوتی بتی برف گرفته در سیبری
من نمی دانم چرا در این خانه
هر چه را می تکانی
فقط هیروگلیف پوتین پیدا می شود و عکس گلوله خوردن خودم
در گم/ رک روز روشن
لابد کسی دکمه های شیپورش را در گلوی من جا گذاشته
هر چه از درد زجرناک تر فریاد می زنم
استادان اکید موسیقی
با دست های شیک برایم دست می زنند
آن بابا را آن طرف تر نگاه کن!
طوری نگاه می کند که انگار
برای هیتلر پیش از خودکشی پیانو می زده
و او از سر شوق آن قدر نفهمیده که ناگهان به زبان قبایل ناباهو از او تشکر کرده
و آنگاه لاهوت ابر
از اشک های پاک استالین بچه دار شد
درشکه بیاورید
من احمد شاه ام که می خواهم از این شعر به پاریس بروم
کدام ناداننده ای پاریس را به شعر ترجیح نمی دهد؟!
من
همان کدام ناداننده؟ ام
لطفا به روی خودتان نیاورید که اسم سازمان سری مخوف ما ( نادانندگان به روی خود نیاورنده ) است
پیش می آید که سازمانی بسیار بسیار سری
در همان اسمش خودش را لو می دهد
مثل ( دلاوران کشتارگاه )
که معلوم می شود یک سری قصاب ترم اول هستند
که کمی هم دلربایی می کنند از گوسفندان
یا
( جگر فروشان ارتش سرخ )
عزیزم البته
این شعر آن قدر عاشقانه نبود
که من دست های توت فرنگی مالی شده ام را طوری لیس بزنم
که انگار نامت نوک زبانم بود
و حتی در زیر روغن شکنجه ی خصم زبون
و دندانه های رنجیر چرخ دوچرخه
هرگز اعتراف نمی کنم
ابدا
دوربین های صافکاری صدا و سیما و زیبا همیشه و هر جا منتظر اند که پیش از بوسیدن چهار گوشه ی استخر
یک برش
یک لبخند به آغوش خودت بزنی
تا درست
درست همان لحظه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
جسسارتا ،هیس، اسم اعظم است؟