يکشنبه ۲ دی
اوست تنها مسکن من شعری از پردیس محرمی
از دفتر بانوی مردادی نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۷ ۲۲:۰۹ شماره ثبت ۷۱۱۷۰
بازدید : ۳۱۹ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب پردیس محرمی
|
به یاد تو و جادوی چشمانت ،
به یاد لحظاتی که حالم بود مثل زلف های پریشانت،
به یاد آن روز های طلایی،
روزهایی که آمدی و رخ نمودی
و شکفته می شد گل خنده بر لبانم
به یاد آن روزگار مفرحی که از شوق دیدنت،
بالا وپایین می پریدم،
باز هم از این قلم برای تو شعر تراوش می کند
و دوباره از ناودان چشم هایم ،
اشک سرازیر می شود
از همان روزی که نگاه هایمان در هم گره خورد
چشمه شعر های من جوشان شد
چی کسی باورش می شود؟
بزرگترین درد همین است
وقتی که می دانم سپیدی هر صفحه از دفتر شعرم ،
برای تو
به یاد تو
و به عشق تو سیاه می شود
اما چه اندوه بزرگی ست
وقتی که می دانم نمی دانی
و شعر های مرا هرگز نمی خوانی
نگار من !
کاش بیاید آن روزی که
ازتو هیچ علامت سوالی در ذهن من باقی نماند
کاش این روزها از من نپرسند
چرا بی اعصاب ترینم؟
ومن مهر خاموشی بر لبهایم بزنم
و نتوانم بگویم :
(( چون اوست تنها مسکن من ! ))
|
نقدها و نظرات
|
سپاس | |
|
سپاس | |
|
سپاس | |
|
سپاس | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.