جمعه ۷ دی
آخر دنیا شعری از شهرام عمرانی
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۵ دی ۱۳۹۷ ۱۹:۲۸ شماره ثبت ۷۰۶۰۳
بازدید : ۳۳۹ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب شهرام عمرانی
|
درگیر یک حس عجیبم
سراغم را نگیر!
جایی غریبه م
نه ماشینی نه انسانی!؟
فقط حس میکنم
روحم رقیق ام!
زمینش جاذبه از دست داده
سپیدی هم سیاهی پس داده
هوا ابری ولی افتاب داره
شب اما نیست چرا مهتاب داره
به هر سمت رو کنم ابیست دریاست
ولو اینکه یه کم زرداب داره
یه قایق!
سمت یک صخره ست و
معنیش یک نفر دیگه س
ولی ایراد کار اینجاس
که این تصویر پیوسته س.
عجب جایی عجب حالی
عجب رویای باحالی!
یه حس خوب یه حس بد
تو یک دنیای پوشالی!
درختاش تا نوک کوهاش
ولی بی برگ و بی بارن
پرنده هاش همه چوبی
ولی تک تک قفس دارن
چراغی توی اینجا نیس
شباش انگار خطر داره
ولی چیزی که من دیدم
نه روز داره نه شب داره
بهر حال مثل یک رویاس
حقیقت نیس ولی زیباس
اگر ادرس بخوای میگم
نشونیش اخر دنیاس
گمونم اینه که مردم
و یا اینکه تو در خوابی
اگر این حس رو تو داری
یقینا مرده ای آری!!!
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.