دوشنبه ۳ دی
ماه شعری از محمد ادب
از دفتر شربت ستاره نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳ دی ۱۳۹۷ ۱۰:۴۲ شماره ثبت ۶۹۹۷۵
بازدید : ۷۴۱ | نظرات : ۶
|
|
شب اول آشنایی، روی گردانده بودی و چهره ات را نمی دیدم
آرام آرام صورتت را چرخاندی
تا شب هفتم یا هشتم که نیمرخ زیبایی ات را دیدم
همچنان ساقی، شراب گلگونِ چهره در حلقه ی عشاق میگرداند
و جام، اندک اندک پر میشد
تا شب چهاردهم که دورِ من افتاد!
اینک ماهتابِ عشق، تمام رخ بر من میتابید
اما دریغ
که دستهای قلبم به حادثه ی شرم، لرزید
و "سیب"، در نیمه راهِ تقدیم افتاد!
ماه، مکث کوتاهی کرد و همچنان آرام گردید
با خود گفتم:
"ماه دیگری" را صبر میکنم
آن موقع چشمهایم بزرگتر شده اند
و میتوانم مستقیم، چشم در چشمانِ ماه دوزم!
افسوس
گلهای خشکیده در مشتم مرا گفتند:
عاشقی، یک "ماه" بیشتر ندارد!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا و پر احساس بود