« مُد جهان »
من آمدم ،كه فطرت خود را عوض كنم
علم تكاملـم ، به فـداي هوس كنم
از شهپر1 بزرگ ،رسيدم به اوج فكر
آن شهپر بزرگ ، چو بال مگس كنم
بلبل صفت بُدم و آشيانه ي من بر فراز گُل
خواهم كه آشيان ،به سر خار و خس كنم
من در طواف كعبه و سير نكات حق
عشقم كشيد ،رو سوي رضوان طبس2 كنم
عمرم برفت و پير شد و مُرده است دلم
همراه به چه خواهم ،از اين دل به پس كنم
چهل سال عقل من،به همين جا رسيده است
يك شيشه آب جو، بخورم تا كه مس3كنم
موشي به خرمن دوستي ما،هي چريدوگفت
بايد چشيد و اين دُم خود را عَلَم4 كنم
امنيـت و نظام بـمانده زِ پهلوي
از روز پيش از آن نـتوانم رقم كنم
اين سركه از من است،فُكلهام قشنگ نيست
بابا دويست تومان بده ، خرج سرم كنم
آخر زنم ، به مُد جهان آشنا نـشد
باز هم دويست تومان بده ، مُد برِ زنم كنم
افكار پيش و علم قديمي ، غلط بُوَد
مد بهتر است، علم بزرگي است جم كنم
درس قديم و حكمت لقمان و علم طب
پوسيد از قديم ، زِ تمامش رَم5 كنم
امروز مد بُوَد ، كه مداواي صد مرض
جمع آوري كنم ،همه در يك سوزن كنم
ريش بلند و موي سفيدم ، چه بد نماس
اين ريش نـيامده بيرون ، قلم كنم
تقوا و علم ،كي مد دنيا و دوران است
با من بگفت: آن كه دلم را قفس كنم
افتادگي و فطرت خاكي و زهد و علم
كي مي شود ، به مُد جهان دسترس كنم
امروزه مد خوش است و منم از آن خوشم مياد
در نيم ساعت،دوباره مد خود را عوض كنم
مد جهان و فكر جهان ، جمله با من است
ناشتايـي صبح ، با باقالي عدس كنم
اهل و عيال من ،همه خواهش زِ مد كنند
گر خواهشش روا نكنم ، من ستم كنم
من آدمـم ، به مد جهانـي قدم زنم
اين مد كه واجبس، نـتوانم كه رد كنم
گفتن : كه آدم ادب از كه مي برد
اين كارها كنم ، ديگران را ادب كنم
نام از سكندر و زِ جهانداري اش مگو
من بهترم ، به ملك جهاني سفر كنم
تيغ علي(ع) و جنگ احد،كه در قديم بود
راهش اينس ، كه خدمتي از دشمنم كنم
اندر حساب و رسم جهانداريـَم بـبين
كاري كنم ، كه برتر جمشيد جم كنم
روبه1 به باغ زارع و دهقان،چريد و گفت
بايد چو شير، اين دُم خود را عَلم كنم
گفتن : كار خير بُوَد ، عاقبت به خير
يك كار خير يا دو هزاران غرض كنم
گفتن : تو كار نمي كني، دادم جواب آن
كرباس2 برام بجو، تا براي تو گِز3 كنم
در موقع نماز ، به هر صبح و عصر
سحن و سراي منزل خود را قدم كنم
اي مرد با شرافت و وجدان و معرفت
اين فكر توست ،من چه توقع4 زِ زن كنم
بشنيده اي اي حسن ، تو زِ فكر بلند من
اينجا بس است،يا ديگرش بيش و كم كنم
٭٭٭
1- شاهپر 2- شهرستاني در خراسان 3- مست 4- بلند كردن- نشان لشكر 5- فرار
1- روباه 2- پارچه سفيد 3- متر– مقياس طول 4- چشم داشتن
حکیمانه و زیبا بود