پنجشنبه ۶ دی
دل از سنگ خارایت شعری از مهدی تنهائی
از دفتر شب های مهتابی نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۷ ۱۹:۴۰ شماره ثبت ۶۹۶۴۲
بازدید : ۴۶۲ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب مهدی تنهائی
|
#م _ت_
برایت گفتم از ماندن...برایت از وفا گفتم...به تو دادم دلی را که هزاران غصّه ها دارد...
که من تا اسم تو آید...دلم آرام می گیرد...
ولی با یک نگاه سرد...میان خستگیهای به جا مانده ز دورانم...
میان زخمهای تازه و کهنه...
که پنهانست در سینه...
رهایم کردی و آخر...شماتت گونه خندیدی...
تو را آگاه می سازم از این راز م...از این احوال داغونم...
از این دلبستگیهای پر از ساده دلی هایم...
ولی آخر که می دانم...
تو هم هر گز نسوزانی بر این حال پریشانم....
دلِ از سنگ خارایت...
#م_ت_
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاسگزار حضور گر متان هستم جناب استکی عزیز...ممنون از لطف و نظرتون | |
|
سپاسگزارم بانو محبوب عزیز | |
|
سپاسگزارم بانو یوسفی عزیز | |
|
سپاسگزارم جناب طهماسبی عزیز | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و خوش آهنگ بود
عالی