همیشه دوستت دارم...
1. به شعر چشم هایت خرابم کن
که تاتار چشم تو
به تیر مژگانش
سالهاست کشته است مرا !
2. مشهور به کفرم و شرک و الحاد
حالی که مومن به توام ، و
خال سیاهت.
3. ضریح چشم های تو
نینوای دلِ من است.
از عطش ات جان به لبم ،
آبی بده
یا بمیران.
4. دستانت انتهای تمام خواستن هاست
خواستنی تر از دستت
چه بخواهم...
5. تمام تنت
باغ شکوفه های سیب است
سهمم برسان.
6. بیا و شیرین کن کام دل
که شیرینی ِ گزِ لبت
به هیچ جای اصفهان پیدا نشود.
7. به خدا قسم ، دروغ نگفتم !
تا همیشه ،
به کعبه ی تن تو
ایمان دارم.
8. بی قراری ام را نگذاشته ام کس بفهمد
ز خیل کبوترهای گسیل به راهت
تو فهمیده ای لابد !.
9. نوازشگر بهار تن ات است
چشم هایم ،
این نگاه عاشق
مدام باد !.
10. چه نسیم خونکی ،
وزیدن گرفته است !
در فروردین ماهِ حضورت.
11. ماه را می بینی؟!
دارد برای دیدنت،
از پشت ابرها سَرَک می کشد ؟!.
12. سیبی و از بهشت
من خورده ام و
خاک نشین شده ام.
13. از تو چه پنهان
کمی دلتنگ ام !
ولی اینجا ،
همه به صبر و متانت می شناسند ، مرا !.
14. پیله وار ،
سخت در خود می پیچیدتم !
تنهایی و نبودت ...
تا دست زمانه
چگونه ،
پروانه ام کند !.
15. خیابان های شهر
پر است از آواز تنهایی من !
چگونه نمی شنوی ؟!
سرگذشت من ...
نقل زبان تمام گنجشک های شهر است.
16. روایت باغ بهاری است
آغوش تو ،
مباد ، گذر پاییز به جان ات !.
17. تعبیر تمام خواب های آشفته ی منی !
یوسُف به حسد
از تو نمی گوید.
18. لبانت ،
باکره مانده اند
که به ما دختر لبانت را نمی دهی ؟!
19. انار سینه ات ، سهم کیست ؟!
من از بهشت
به هوای آن آمده ام !.
20. تمام فروردین و بهار است
تنِ تو ،
جانا شبی ،
مهمانم کن !.
21. نارونی های خیابان
همه ،
سراغ ات را از من می گیرند !
صبح ها آنها ها هم ،
بی تو ،
کسل از خواب بر می خیزند.
22. چتر ها را بسته ام
زیر بارانِ نگاهت می روم
بگذار از نگاه تو خیس شوم ،
عاشق بشوم !.
23. آستان مقدس کوچه
قدمگاه هر روزه ی توست ،
مرا لیاقتی ده و
به زیارتی ، نائل.
24. تمام صبح های جمعه
در هوای تو
پرسه می زنم !
کلاغ هایِ پیر ...
شاهد این ادعا و گفته اند.
25. صندلی ما دو نفر خالی است !
تو دلِ نشستن نداری و
من، دلیلِ نشستن.
سعید فلاحی
بسیار زیبا و دلنشین بودند