سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        خیانت

        شعری از

        حسین امینی

        از دفتر شعرناب نوع شعر شعرناب

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۷ آذر ۱۳۹۷ ۲۳:۰۲ شماره ثبت ۶۹۳۱۷
          بازدید : ۶۷۴   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسین امینی

        بختم رنگ پیراهنم
        روحم رنگ پیراهنم
        عشقم رنگ پیراهنم
        سیاه سیاه
        درمرامم فراموشی نبود
        لحظه ای خاموشی نبود
        سکوتم معنای نامردی نداشت
        تنپوشم رنگ شادی نداشت
        آن همه سال مگر فراموش شدنیست؟
        آن همه مهر ومحبت مگر فروختنیست؟
        گفتم تنهایم، تنهایم نکن، گفتم این دنیا چه ارزش دارد؟ تو رهایم نکن
        این تصور خام بود، تنها ترشدم، رخت ماتم برتنم آتش شدم
        آن همه سال سوختم و تنها شدم
        بهترین سال های عمرم را به پایت سوختم، آتش شدم
        این رسم، رسم دلدادگی بود؟عاشقی بود؟مردانگی بود؟
        صبح تا به شب حسرت کشیدن شد کار من
        بی وفایی و نامردمی دیدن شد کار من
        رسم تو خیانت بود، دل فروشی بود، آری
        در مرامت عشق فروشی بود، آری
        پرسیدن از تو خطا ایست بسیار، اما، به راستی قیمت عشقم این بود آری؟
        آن همه سال، لحظه ای فراموشی نبود کار من
        عشق فروشی، دل فروشی نبود کار من
        من فقط دانستم اگر عاشق شوم از ته قلب
        یک سال که نه، صد سال هم گذشت از عاشقی فراموشی نباشد کار من
        عاقبت تنها تر از تنها شدم
        پشت سر ماتم زده سیه پوش عالم شدم
        عمر و جوانیم به پایت سوخت
        بهترین لحظه های زندگیم به پایت سوخت
        اما بدان، خیانت تاوانی دارد که حد و اندازه ندارد
        دل سوختن کاری ندارد اما، تاوانش پایان ندارد اما
        اگر این رسم عالم باشد که وای بر حال مان
        اگر این ترازوی عدالت باشد وای بر حال مان
        اگر خدای عاشقان این چنین باشد وای بر حال مان
        ای دنیا، اگر هر کس خیانت کرد و رفت وای بر حال تو
        ای دل بیاموز که عشق و دلدادگی معنا ندارد
        بی کسی آوارگی پایان ندارد
        در نهایت آرزو دارم در آتش دلم بسوزی
        همچو من در آتش بسوزی
        عشق به تو آخر آتش زد به دل و جانم
        مهر به تو آخر خاموش کرد دل و جانم
        آرزو دارم دلت چون لحظه های زندگیم آرام نگیرد
        و در آخر بدان، ایمان دارم، خیانت از تو تاوان می گیرد
         
         
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        کبری یوسفی
        پنجشنبه ۸ آذر ۱۳۹۷ ۱۰:۳۷
        سلام ودرود برشما
        چقدر زیبا وپر محتوا
        خداقوت خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۸ آذر ۱۳۹۷ ۱۸:۳۶
        درود برشما خندانک خندانک
        مجید شیاسی  مجید
        پنجشنبه ۸ آذر ۱۳۹۷ ۲۱:۳۷
        سلام درود برشما بسیار زیبا
        حمیدنوری(احمد)
        جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷ ۱۶:۱۰
        درود بسیار پر محتواست
        دست مریزاد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۷ ۰۰:۰۴
        درودتان
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3