ای شب بارانی کاشکی در تلخی نگاهت
دوستی و عشق و وفا می دیدم
چشم های بسته را زیر چتری بارانی، خیس می دیدم
ای شب بارانی امشب از آسمان
یک دنیا دلتنگی می بارد
آن هنگام که قطره های باران از چشمانم به آهستگی می بارد
ای شب بارانی هوایت امشب بارانی است
قطره هایت من را آرام، آرام و بی خود می کند
گرچه دلم چون ابر تنهای تنها شده است
اگر میخواهد ببارد یک لحظه آرام می بارد
ای شب بارانی گرچه واژه هایت تلخ رنگ است
و جمله هایت را زیر باران به رخ دیدگانم می کشی
و حزن و غم شعر هایت را امشب بارانی می کنی
اما مثل من در کنار باغچه به تنهایی می نشینی
و هرگاه که سکوت می کنی این باغچه را ترک می کنی
از این خاک به آن خاک
از این باغچه به آن باغچه
همیشه در گذری و از این گل ها چه بی صدا می گذری
رفتن گل ها باغچه را گِلی می کند
اما رفتن تو گُل ها را نابود می کند
دل را آغشته به غم می کند
چشم را وادار به گریه می کند
ای شب بارانی گرچه نعره هایت ناله ابرها را در هم می شکند اما
قلب تو زیباست
که از سنگ ها چشمه ها جاری می کند
قلب تو زیباست که غرور را نابود می کند
مروارید چشم هارا به باران هدیه می کند
ای شب بارانی قلب تو زیباست..
#جلال_ژاله
ای شب بارانی قلب تو زیباست
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.