دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر محمدرضا بیدشکی (هیوا)
آخرین اشعار ناب محمدرضا بیدشکی (هیوا)
|
تو ثمره ی لبخند خورشیدی و من زاده ی سرمای پاییزم، تو تلالوی خورشیدی ومن خزان برگ ریز پاییزم، تو اوج سخاوت تابستانی در انبوه برگ های سبز چنار ومن نتیجه عشق پاییزم به برگ های زرد و خزان ، میان من وتو چه چیز فاصله انداخته با این همه تضاد ، به سوی من بیا از شکوه سبز تابستان بگذر ،از زیر سایه انبوه درختان از لا به لای بوته زارهای سبز از کنار سروهای خرامان از زیر سایه درختان چنار از کنار رودهای روان به سوی من بیا ، دلت را با گذر از گرمای شهریوری چشمانت به مهر من بسپار ، دستت را به من بده تو را خواهم برد به جشن و سرور برگ ها تو را خواهم برد به ضیافت رقص زیبای رنگها ، چه زیبا هم نوا خواهند شد برگ ها زیر پایمان ، با هم قدم خواهیم زد زیر نم باران ، زیر برگ های زرد به زمین افتاده ، دوباره جوانه خواهد زد نهال شعرهای عاشقانه، دوباره شعر خواهیم گفت، دوباره عاشق می شویم .
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.