سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      آتش به شت نیلوفر

      شعری از

      علی احمدی (حادثه)

      از دفتر آتش به دشت نیلوفر نوع شعر ترانه

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۷ مهر ۱۳۹۷ ۰۳:۰۴ شماره ثبت ۶۸۳۰۵
        بازدید : ۴۴۵   |    نظرات : ۱۳

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      آتش به دشت نیلوفر
      برگرفته از کتابی به همین نام ...خطاب به خانواده های وابسته به بیماران مظلوم اعتیاد
       
      آی جماعت رنجشه تو دلاتون
      چرا غم و غصّه پُره تو نگاتون
      لرزش مُمتَد داره اون صداتون
      چرا هَمَش، ساکته گریه هاتون
      کنارتون حضرت یاس نشسته
      خنده هاتون سُست و شکسته بسته
      انرژی ها منفی و غمباد به راه
      از تو چاله می اُفتین هی توی چاه
      جای نگاه زل می زنین به خونه
      تنگ غروب دل می گیره بهونه
      یه عمره تو حسرت و آه و ای کاش
      اسیر یک تراژدی اوباش
      چشمای خیس و گونه ساحلی 
      یه دنیا ترس و یه سبد بی دلی
      سر تاسف می کوبید به دیوار
      به دنیا گفتید که تو دست نگه دار
      چهره هاتون منجمد و پر غرور
      میاین ،می رین از سر اجبار و زور
      دادین ز کف عشق و دل و دلبری
      آتیش زدین به دشت نیلوفری
      ترس شده یاور غصّه هاتون
      مثل همه تمومه قصّه هاتون
      باورتون اگرچه ناباوری ست
      قصّه ی من حکایت دلبری ست
      گوش کنید شاید که با خدا شین
      از این همه غصّه و غم جدا شین
      ......................................................
      یه روز غروب تو کوچه های باغی
      کنار عطر ناب یک اقاقی
      طراوت و چشمه و پاکی و آب
      دل به هوای کودکی چه بی تاب
      نغمه قُمری و تَرَنُّم گل
      شکوفه های مست و موج بلبل
      دمم گرم و سَرم خوش زمونه
      ترانه ها یک رنگ و عاشقونه
      شب چَره و پدربزرگ و کرسی
      کاهگل و آب انبار و چوب و اُرسی
      عطوفت و سلامت و رفاقت
      کسی نداشت از دگری شکایت
      یه لحظه غافل شدم از زمونه
      دلم یهو بی جا گرفت بهونه
      یه لحظه از شمعدونی ها دور شدم
      مشغول سور و بزم ناجور شدم
      دلم شکست یهو مثال شیشه
      هیچ کی نفهمید چی شده؟چی میشه
      یه حِسّ تاریک و غم شَری بود
      یه فکر بی منطق و سرسری بود
      یه لَکّه ننگ و یه جای خالی
      یه مغز خاموش و یه بیست سوالی
      ناز و نوازش رو لولو برده بود
      تخم شهامت رو ملخ خورده بود
      عشق توی وجود من مرده بود
      مواد ،مرامم رو یه جا برده بود
      رفته بودم بازی کنم تو بیشه
      مامان دوستت دارم واسه همیشه
      دلم شکست و آسمون صدا کرد
      دنیا با من بازی نابجا کرد
      رَخت و لباس و شام شب یه رویا
      پشت خونه خرابه ای مُهّیا
      من و سکوت و قصّه های اَفیون
      چهره ی زار و نغمه پریشون
      صبح تا غروب پلاستیک و زباله
      زندگی یک آرزوی محاله
      دور شدم از صلح و صفا و سازش
      کور شدم از دود شکست و خواهش
      پیر شدم اِبتدای جوونی
      خوار شدم از مفسده درونی
      غفلت یک لحظه و عمر رفته
      زندگی یک کاغذ و شیشه نفته
      چرک و عفونت و صدای خسته
      قلب ترک خورده،لبای بسته
      چهره بدکاره این روزگار
      دوای من نگاه پروردگار
      تا که یه روز چهره مرگ و دیدم
      صدای پای موت و من شنیدم
      خوار و ذلیل و ناامید و بیمار
      به دنیاگفتم که خدا نگهدار
      صورت گذاشتم روی خاک نَم دار
      ندا اومد،یه لحظه دست نگهدار
      گفت منم خدا،،حواست کجاست؟
      این همه سال نذر و نیازت به جاست
      نیومده زمان رفتن پاشو
      از این همه غصّه و غم جدا شو
      یه عمره دنبال دوای دردی
      تو کوچه ها دنبال من می گردی
      این جا کنارتم تقلّا نکن
      از کسی غیر من تمنّا نکن
      ......................................................
      آی جماعت میشه به دنیا خندید
      هنوز می شه زیبایی رو پسندید
      بازم می شه به آسمون نگاه کرد
      هنوز می شه تقدیر و جابجا کرد
      صداش کنید جواب می ده بی ریا
      فدایی خدای این کبریا
      آنانی که برایم از مضرّات اشتباه رفتن سخن گفتند آیا به دریا رفته و خود طوفان را دیده اند؟؟؟؟؟و آنها که میگفتند خدا ...‌‌‌آیا خدا را به وضوح و روشنی من گمراه حس کرده اند؟؟؟؟؟
      علی (بابک ) احمدی ...........‌.‌حادثه
      تابستان 
      ۶
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۷ ۱۳:۲۴
      درود بر شما خندانک

      زیبا نگاشتید خندانک

      قلمتان همواره نویسای مهر و محبّت خندانک
      خندانک
      علی احمدی (حادثه)
      علی احمدی (حادثه)
      يکشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۷ ۱۶:۲۹
      سپاس بی مر از مهر بی حصرتان استاد والامقام مهر بانو حکیمی پاک سرشت و حامی هماره این من بیمقدار ...بی تردید زشتی های دیروز زندگی تیره و تار حقیر با حمایت های تک تک اطرافیانم و لطف نیروی برترم و ادامه پذیرا شدن و بخشیدنم توسط شما نیکو خصالان به زیبایی امروز بدل گشته است ...درودهاااااااااااااااااااااااااااااااااا تا بیکرانه زیبایی های ایزد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      علی ناصری(عین)
      شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۷ ۱۳:۴۸
      درودها برشما مضمونی عالی وروان خندانک خندانک خندانک خندانک
      ولی برای ترانه متن اندکی زیاد است البته قوت شعرتان بالاست برقرارباشید درنحضرتان می اموزم خندانک خندانک خندانک
      علی احمدی (حادثه)
      علی احمدی (حادثه)
      يکشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۷ ۱۶:۳۸
      استاد ناصری والامهر و گران ارج بنده حقیر اصلا به کادر نوع شعر و سبک و اینها نه دست میزنم و نه توجه می نمایم ...من درد می نویسم گران ارج ...من زخمهایی را می نویسم که ثانیه ثانیه اش را با گوشت و پوست و استخوانم لمس کرده ام ...با دیپورت شدن از زیباترین کشورهای جهان ....با دوری بیش از سیزده سال از جگر گوشه دختر نازنینم ...با از دست دادن همسری فداکار که با آمدنش درس وفاداری ...با ماندنش درس ماندگاری و با رفتنش درس نغییر را به من آموخت ....حقیر اصلا پایبند اصول نیستم و نخواهم بود چون دایره شعر و ادب انتها ندارد و هیچ اصل و قانونی در آن وحی منزل نیست ...آن هم اوضاع خراب ما ایرانیان مظلوم که ادبیات پارسی یعنی کهن ترین و غنی ترین ادبیات دنیا را داریم با اصول و قوانین ادبی امثال فراهیدی یعنی اعراب بی صفت و دد منش و معلوم الحال پیش می بریم ...البته دردناک تر اینکه اصلا کدام ادبیات پارسی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به همین دو کلام پیام خودتان و جواب حقیر نگاهی بیندازید بیش از نود درصد نوشتار ما عربی است و به هرحال سرتان را به در نیاورم هر چند این شعر و دو شعر بلندتر از این را که چند سال پیش چاپ کردم وزات فرهنگ ترانه قرن چهاردهم نامید لکن این عریضه را نوشتم که بدانید بنده حقیر اصول و قایده نمی دانم مینویسم و به یمن نبوغی که خداوند به جمع قلیلی از انسان ها در زمین عطا فرموده خلق می کنم تا ماندگار گردم ....خدا رو چه دیدید شاید توانستم روزی چون نیما سبکی جدید ارایه دهم یا همچون شاملو .....آنها که زیر بار اصول موجود نرفتند صاحب سبک شدند ...به هر روی دست مریزاد و سپاس بی مر تا کرانه آسمان عشق خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      عارف افشاری  (جاوید الف)
      شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۷ ۱۹:۴۲
      در ارتکاب اشتباه دو عامل دخیل است نخست عامل درونی که سنگین تر است و دوم عامل بیرونی که سبک لیک اگر عامل درونی به بیرونی سایه بیفکند و آنراتحت سلطه بگیرد خطایی رخ نداده و یا اگر رخ دهد بسیار ناچیز است
      پوزش از توضیح پاینده باشید خندانک خندانک
      علی احمدی (حادثه)
      علی احمدی (حادثه)
      يکشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۷ ۱۶:۴۴
      عرض ادب بیکران استاد افشاری نازنین ...بنده حقیر هیچ نظری را نه رد نه تایید می نمایم چون قایل به این هستم که هیچ انسانی صد در صد مانند دیگری نیست و همچنین هیچ تفکری و زیباترین منظر خلقت انسان این آزادی صرف است که بعض انسان های قوی تر یا غنی تر در طول تاریخ سعی نمودند گفتارشان را به قوانین مبدل نموده و تثبیت نمایند ......
      هیچ خوب و بدی در جهان وجود ندارد آنها ساخته و پرداخته ذهن ما می باشند ....بنابراین راحت باشید و چه زیباست که همه انسان ها بر این منوال طی طریق نمایند که در این صورت هرگز دلخوری ها و رنجش ها و مخاصمات پدید نمی آید به خدا که از نظر من هر نظری ....دقت بفرمایید هر نظری در خصوص هر چیز و هر کسی با هر زبان و منش و مرامی حتی حتی و حتی با هر نیتی نه زشت است نه بد است نه بی حرمتی است نه غلط است و برعکس نه وحی منزل است و نه درست و زیبا و ......صرفا نظر است اما نظری است از سوی انسان نمایندگی محض نیروی برتر و سرور هستی بنابراین محترم و قابل تامل است درودهاااااااااااااااااااااااااااااااااا برشما بزرگوارم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      همایون طهماسبی (شوکران)
      شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۷ ۲۲:۳۲
      درود تان جناب حادثه
      خندانک خندانک خندانک
      علی احمدی (حادثه)
      علی احمدی (حادثه)
      يکشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۷ ۱۶:۴۶
      درودهاااااااااااااااااااااای بیکرانه و سپاس هاااااااااااااااااااای بی مر و عرض ارادات بی اندازه حقیر را پذیرا باشید جناب استاد طهماسبی بزرگمهر و حامی هماره بنده بی مقدار مانا و نویسا و نیوشا و سربلند و سرافراز و صبور و سخت و سعادتمند باشید آمین خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد لطفی درویش
      سه شنبه ۱ آبان ۱۳۹۷ ۰۰:۴۸
      بسی زیبا
      درود برتو نازنین هنرمند خندانک
      محمد لطفی درویش
      سه شنبه ۱ آبان ۱۳۹۷ ۰۰:۴۸
      بسی زیبا
      درود برتو نازنین هنرمند خندانک
      علی احمدی (حادثه)
      علی احمدی (حادثه)
      سه شنبه ۱ آبان ۱۳۹۷ ۰۶:۵۱
      عرض بیکرانه سپاس بی مر از مهر بی حصرتان جناب درویش والامقام خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      فتانه خزاعی ( دلدیدار )
      پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷ ۲۳:۴۷
      بسیار شیرین بود قلمتان ماندگار خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      علی احمدی (حادثه)
      علی احمدی (حادثه)
      شنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۷ ۱۷:۵۵
      بیکرانه درود و سپاس بی مر از مهر بی حصرتان استاد والا مهر بانو خزاعی پاک سرشت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0