اَگرخدا نِزیکَه، چی رگِ گردن؟
سی چی وِ دورِ، کعبه می گردن؟
می رَن وِ مکه، خدانْ بِیْی نَن؟
یا وِشوْ بوْوَن: یِنوْ حاجی یِن؟
فلسفه مکه، آیا چنینه؟
چَن دِ حاجی یا، خدانِه دینَه؟
خدانِه مُوْوَه، بیْنِی وا چَشیا؟
تا الوْوْ دینشَه، دِ میْن عربیا؟
اَر کسی دِیْشَه، عکسی واش وَنَه؟
کوْم دِ حاجی یا، حرفی واش زَنَه؟
حاجی یا ایمروز، بوْرِی ناشی یِن!
خدا نشناسِن، نوْوِیت حاجی یِن!
بُریْ سِی نْوْن شوْ، هان وِ جوْکِنی
میرِن وِ مکه سی، ریی کم کِنی
وا قرط و فَرت و نزولِ بالا
مِی رَن ویی سفر، چَش فامیل دِرا
یِه تعدادی هم، مال مردم هَرَن
مِی رَن وْ مِیان، دُووْاره خرَن
وا هزار دوْزِی و گرو فروشی
مُوْوَن وِحاجی، سِی فخرفروشی
یه سری ساده، دِ ریی نایونی
سهمیه دارَن و حاجی کوپنی
همه قَرت دِ بار وْ دِ ظاهر شیکَن
ارزشی نارَن، چی دولو پیکَن
فقط بعضی یا، هیچ عِیوِیْ نارَن
فریضه حَجِن، وِ جا مِیارَن
مِیان وا دِما، فِرَه نِیْر دارَن
مِری فِرِشتْیا، پروردگارَن
وِ مکه رَتِن، شرایط داره
ربطی وِ پیل و زرنگی ناره
مستطیع بِی یِه، شرطِ اوله
توبۀ نسوح، شرطی برتره
باید وا خدا، قلبِت صاف کِنی
شیطون درونِت، تارومار کِنی
وا روحِت روْی وِ، صحرای عرفات
وا دِلِت بکی، رمی جَمَرات
وا جونِت سعی دِ صفا و مروه
نَفسِت قربونی و طوافِ کعبه
اوسهِ وِ دینِم، دِ راسی راسی
دِ مِیْن حاجی یا، تک خالِ آسی
ترجمه فارسی
اگر خدا از رگ گردن به انسان نزدیک است
چرا، به دور کعبه می گردند
به مکه می روند که خدا را ببینند؟
یا به آنها بگو یند: اینها حاجی هستند؟
فلسفه مکه، آیا این جوریه؟
چند تا از حاجی ها خدا را دیده اند؟
خدا را می شود با چشمها دید؟
تا الان خدا را دربین عربها دیده اند؟
اگر کسی خدا را دیده، عکسی با خدا گرفته؟
کدام یک از حاجی ها با خدا حرف زده است؟(دیالوگ داشته)
حاجی های امروزی یک سری ناشی هستند!
خدا را نمی شناسند، به اینها حاجی نگوئید!
یک سری در حال جان کندن برای نان شب هستند
برای رو کم کنی به مکه میروند
با قرض و وام و با بهره زیاد
به این سفر میروند تا چشم فامیل دربیاد
یک تعدادی هم مال مردم خورهستند
به مکه میروند و برمیگردند همان خر قبلی هستند
با هزار دزدی و گران فروشی
برای فخر فروشی حاجی می شوند
یک سری ساده از روی نادانی
سهمیه دارند وحاجی کوپنی هستند
همه بدهکار ولی در ظاهر شیک هستند
مانند دولو پیک(در بازی ورق) هیچ ارزشی ندارند
فقط بعضی هاهیچ عیب و نقصی ندارند
فریضه حج را ادا میکنند
از مکه که بر میگردند، نورانی هستند
مانند فرشته های خداوند هستند
به مکه رفتن شرایط دارد
ربطی به پول و زرنگی ندارد
توانایی مالی شرط اول است
توبه نسوح شری برتراست
باید با یاد خدا قلبت را صاف کنی
شیطان را از درونت بیرون کنی
با روحت به صحرای عرفات بروی
با دلت رمی جمرات بکنی
با جانت سعی بین صفا و مروه بکنی
نفست را قربانی و سپس کعبه را طواف بکنی
به راستی، آن وقت ، طبق قوانین دینم
در بین حاجی ها تک خال آس هستی
درود بر شما بزرگوار