جمعه ۷ دی
صیاد من شعری از فرهاد بیداری (ناشا)
از دفتر اشعار نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۷ ۰۹:۵۷ شماره ثبت ۶۸۰۸۵
بازدید : ۵۵۵ | نظرات : ۷
|
دفاتر شعر فرهاد بیداری (ناشا)
آخرین اشعار ناب فرهاد بیداری (ناشا)
|
تو
چه ناگهان عجیبی , صیاد
که شعله زدی بر عقل
بر فهم
بر شعور
من هرچه دارم از غروب جمعه دارم
چون واژه ای خال
بر لب لال
پیوند جان بر ابروی کمان
ای باد خزان غصه های من
ای گل برای بلبل روان من
دمی بنشین ؛نفس چاق کنم
تو با هربار که طلوع میکنی
من ناتوان تر میشوم در وصف رویت
تو که هستی ؟
که بودنت لالم می کند
و نبودنت نغمه خوانم
تو که هستی برای من که ؟؟
خواب شیرین را فدا کردم ز سر فرهادوار
تو که هستی؟
هاله ای هستی و این چاه عمیق است ,عمیق
عذر من را بپذیر
تا که تو را حفر کنم
چه زیبا مینویسم از تو
وقتیکه میتابی
رنگ از رخ شب میپرد با تو
آی خواننده من
به تمنا بنواز زلف پریشان مرا
من دراین کوی ز سر تا به قدم ؛مشکوکم
ای انا انزلناه من
من در این چاه تورا مسجودم
تو هر غروب جمعه
مرا صاحب الزمانی
چیزی تا بلوغ نمانده و من در آستانه ی چهل سالگی ام
گفتی که چهل ساله شوم ؛در دولت دوست هرکاره شوم
مرا دیدار تو ویران میکند و ندیدنت عمیق
نمیدانم دعا کنم به عمق من بیافزایی
یا ویرانم کنی صیاد...!
.
.
.
(فرهاد بیداری )
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام ، بسیار ممنونم از حضورتون زنده باشید | |
|
سلام جناب طهماسبی ممنونم از نظراتتون نسبت به اشعار بنده | |
|
سلام ، سپاس بانو | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
در پناه صاحب الزمان باشی
زیبا بود
دست حق همراهت