سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        خيال وصل

        شعری از

        داود حضرتی متخلص به یغما

        از دفتر بغض نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۷ ۰۸:۲۷ شماره ثبت ۶۷۹۴۷
          بازدید : ۵۶۲   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر داود حضرتی متخلص به یغما
        آخرین اشعار ناب داود حضرتی متخلص به یغما

        یک شب میان خرمن زلفان آتشین
        یک رشته موی سرخ شرابی خزیده بود
        در حسرت و خیال گلو بند نقش ماه
         زنجیر زر نشان که به خوابی خريده بود
        یک برگ گل تک و تنها شبیه یاس
        بر طاقهای وحشی فرقش لمیده بود
        لبهای لعل رنگ شرابش به سان موج
        بر پیکر کویری داغی سریده بود
        یه روزنه به قدر نگاه اقاقیا
        از گوشه اتاق طویلش پریده بود
        احساس مبهمی به تن گرم گلعذار
        در خواهشی عمیق به جانش تنیده بود
        می ریخت رعشه را به تن داغ نرگسی
        چون یک غزال از پی شرمش رمیده بود
        پیچیده بود حلقه به اندام ماه وش
        داغ هوس اسیر حیایی بریده بود
        گه میفشاند طعم عطش را به یک خیال
        از خاطرش شراره هاي  نهانی جهیده بود
        گه میفشرد سینه به ابریشم لطیف
        گه میکشید دست به سیبی که چیده بود
        طعم نمک ندیده شور انار بلخ
        انگار که بر ریشه دندان رسیده بود
        ناگه گرفت قله شب را در اختیار
        یک شیب تند ، مرکب  شیری رهیده بود
        موجی که پرکشید ز دریای یک هوس
        آرام گشته ضرب دلی  که طپیده بود
        قد  راست کرد زیر فشار مدام شرم
        آن قامتی سترگ که لختی خمیده بود
        بر من مگیر خرده که این چیست شعر شد
        شب نامه ایست که در کنج توهم تپیده بود
        راغبتریم ما به خیال حریم وصل
        یک تب مرا به ورطه این شب کشیده بود
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۷ ۲۲:۵۷
        خندانک خندانک
        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۱۳ مهر ۱۳۹۷ ۱۴:۴۸
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک خندانک خندانک
        یدالله عوضپور    آصف
        پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۷ ۱۴:۰۲
        درود دوست خوبم
        قطعۀ زیبایی سروده اید مرحبا
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        شکیبا درخشانی ( روح الغزل )
        پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۷ ۱۵:۲۰
        درودها شاعر گرامی
        بسیار زیبا و عالی سروده اید
        لذت بردم
        هزاران گل نثار شعر زیبایتان خندانک خندانک خندانک خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۷ ۱۷:۴۲
        درود بر جناب یغما گرامی
        بسیار زیبا و دلنشین
        سر بلند باشید
        خندانک خندانک خندانک
        علی مزینانی عسکری
        پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۷ ۱۸:۵۶
        درود بزرگوار
        بردل نشست این سروده ی زیبای شما
        خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۷ ۱۹:۲۷
        درود خندانک خندانک خندانک
        کبری یوسفی
        جمعه ۱۳ مهر ۱۳۹۷ ۰۸:۵۴
        دورود بر شاعر گرامی
        زیبا بود
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8