جمعه ۲ آذر
شیخ دغل شعری از مهران ساغری
از دفتر ارادت نامه نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۷ ۱۰:۵۶ شماره ثبت ۶۶۸۱۲
بازدید : ۲۴۴۳ | نظرات : ۱۷
|
آخرین اشعار ناب مهران ساغری
|
دستِ تقدیر زده بر دهلِ رسوایی
قلم افتاد در اندیشه یِ بی پروایی
باز هم قافیه رفته ست پیِ استبداد
گورِ بابایِ خطر .. هر چه که شد .. بادا باد ...
مینویسد قلمم شرحِ دلِ سوخته را
آهِ دل می دَمَد این آتشِ افروخته را
اثرِ خونِ جگر رویِ ورق هست هنوز
ای دل از آتشِ این قومِ گنهکار بسوز
ناله ها صاحبِ یک وزنِ مرتّب شده اند
واژه ها دست به دامانِ مرکّب شده اند
شهر از ضجّه یِ پروانه بهم ریخته است
خصم در کاسه ی ما دانِ عدم ریخته است
عدل از شدّتِ بیداد زمین گیر شده است
ملتّی ملعبه ی دولتِ تدبیر شده است
کلّ این طایفه آفت زده و عیّاشند
همه از دَم بخدا مُختلس و کلّاشند
این جماعت ز ازل نیّت شان شیّادی ست
غمِ نان نیست ، که همّ و غمشان آزادی ست ...
با چنین شیوه پیِ نهضتِ رنگی هستند
سگِ بی قیدیِ فرهنگِ فرنگی هستند
چه وقیحانه پسِ دین و عبا پنهانند
" ما همه بنده و این قوم خداوندانند "
از جفاکاریِ این عدّه ستم ها دیدند
آن جوانان غیوری که به خون غلطیدند
بزدلانی که فقط وقتِ غنیمت مَردند
پیِ یک مَخزنُ الاموالِ دگر میگردند
کین شغالان که روادید به دشمن دادند
همگی جیره خورِ آغُلِ سعدآبادند
با زر و زور و کلک تاجرِ بازار شدند
اثرِ مالِ حرامست چنین هار شدند ...
دردِ دینداری این قافله هم نیرنگ است
و دگر منفعتِ صلح ، به از آن جنگ است
این چنین است که در طیّ زمان آهسته ...
کدخدا در دلشان جایِ خدا بنشسته
آه ای شیخ که از بینیِ فیل افتادی ...
تا ابد آینه ی عبرتِ این بیدادی
خَدَم ات شمشِ طلا و حَشَم ات پوند و دلار
جایِ نرمِ تو در آورده ازین خلق دمار
تو که گشتی ز عبادت پُرِ از رنگِ خیال
راستی ، هفته ی آینده چه نرخی ست ریال ...
خاکِ عالم .. که تویی شیخ ، پدر خوانده ی ما ...
با تو هم صاف نشد قسطِ عقب مانده ی ما
مثلِ باقی ز تو هم درد و بلا مانده به جا
آه ای شیخِ دغل ... نَفْس کجا برده تو را ...
ما که در دولتِ تدبیر تو را یار شدیم
مردِ بی معرفت ... امروز بدهکار شدیم ...!!؟؟
مهران ساغری
علی برکت الله
۹۷/۰۵/۱۲
|
نقدها و نظرات
|
عرض ادب واحترام به لطف خواندید شاگردی میکنم محضر شما
موید باشید ... | |
|
سلام و ادب ممنون از لطف شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
ملتّی ملعبه ی دولتِ تدبیر شده است
.
.
.
چه وقیحانه پسِ دین و عبا پنهانند
" ما همه بنده و این قوم خداوندانند "
از جفاکاریِ این عدّه ستم ها دیدند
(آن جوانانِ غیوری که به خون غلطیدند)
تو که گشتی ز عبادت پُرِ از رنگِ خیال
راستی ، هفته ی آینده چه نرخی ست ریال ...
سلام
ماشاء الله مثل همیشه استادانه و حق پرداز مرحبا زنده باد
اجرتان با شهداء و مولا علی ع .
درود خدا برشما و نفَسِ حق تان