جمعه ۳۰ آذر
شکوِه شعری از شهرام مودب
از دفتر صاع نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۶ تير ۱۳۹۷ ۱۴:۵۴ شماره ثبت ۶۶۳۲۴
بازدید : ۱۴۳۸ | نظرات : ۱۹
|
آخرین اشعار ناب شهرام مودب
|
آن یکی در خلوتِ شب های سرد
همنشینش شد پُکِ سیگار و درد
دیگری، گوساله سازِ سامری
من زدم در خطِ شعر و شاعری
با زبانِ شعر می گویم سخن
لابلای واژه ها، غم های من
تا که دردم را تو تنها نشنوی
بلکه دنیا بشنود این مثنوی
در تمنایِ سرابت کم کَمَک
من شدم تشنه، تو شوراب و نمک
نم نمک، غرقِ خودت کردی مرا
در دلِ امواجِ دل، بردی مرا
دل به دریایت زدم مستِ عبور
جرعه ها نوشیدم از آن آبِ شور
تشنگی چون آتشی زد بر جگر
مانْد از او یک تلِّ خاکستر اثر
تا که دیدی آن تمنای مرا
ساز کردی ضربه ها با حربه ها
چون خریدارت شدم دیوانه وار
عشقِ خود یکباره کردی احتکار
هر رقَم آزردگی دارد جهان
کاشتی در باغِ قلبم بی امان
با رقیبانم شدی یار و رفیق
در دلم خنجر فرو کردی عمیق
آخر از دریایِ عشقت کَنده دل
چون نهنگی خوش نشستم من به گِل
بشنو اما موطنِ غربت صفت
پُر تلاطم وسعتِ بی معرفت!
من اگر چه نیمه جانم، عاقبت
سینه خیزان می روم از ساحلت
می روم از دورها هم دورتر
گویی از اول نبود از من اثر
خاطرت از خاطرم خط می زنم
رو به سقفِ لاجوردی می کنم
ای خدا! دیدی دل من را شکست؟!
خود بده حقش، به حقِ هر چه هست!
هر چه می گویم که این و آن کنم
از توانِ ناتوان، دَم می زنم
شکوِه ها از سینه ی پُر دردم است
هرگز اما برندارم از تو دست
ابری و محتاجِ باریدن، دلم
تشنه چون دفتر، به خونِ یک قلم
دیگر اما در سکوتِ روزه ام
مریمی در روزه ی هر روزه ام
تا نیازارم تو را با گفتنم
هستی اما تا همیشه موطنم
شاعر: شهرام مؤدب
|
|
نقدها و نظرات
|
ممنونم جناب استکی گرانقدر | |
|
درود بر شما جناب نوری عزیز لطف عالی مزید | |
|
سپاسگزارم بزرگوار | |
|
سپاس جناب انصاری گرانقدر | |
|
درودها شاعر رمضانی عزیز سپاسگزارم بر فراز بمانید | |
|
سلام بر شما جناب شیخی شاعر گرانقدر، ممنون بابت نظراتتون. در مورد قوافی مد نظر، تقریبا به طور مفصل در کامنت های دیگر اشعارم مباحثه شده. خوشحال میشم مطالعه بفرمایید و اگر منبع معتبری سراغ دارید معرفی کنید تا استفاده کنیم. منصور باشید سرور ارجمند | |
|
لطف شما مزید شاعر توانا سرکار خانم شامی بزرگوار مانا بمانید | |
|
گوارای وجودتان گرانقدر شاعر | |
|
سپاس جناب طهماسبی بزرگوار | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا و شورانگیز بود