دوشنبه ۳ دی
جزیره اندیشه ها شعری از سجادمیردادی(درویش)
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۷ ۰۱:۵۷ شماره ثبت ۶۶۰۰۶
بازدید : ۴۲۷ | نظرات : ۲۰
|
دفاتر شعر سجادمیردادی(درویش)
آخرین اشعار ناب سجادمیردادی(درویش)
|
خواب بودم
اندیشه ای مرافریاد زد
«بخوان،مرابخوان»
برخاستم به امید بیداری...
سفرکردم به جزیره اندیشه ها...
این سوی آب ناظر منم
وآنجا آینه کودکی تا پیری ام...
گاه گاهی دست در سر می کردم
اندیشه ای بیرون می کشیدم
وقایقی کاغذی می ساختم
روان در آب
اما کاغذی...
اندیشه هاپناه می برند
به جزیره خودشان...
جزیره اندیشه ها...
ناگاه صدایی مرا فریاد زد
«بخوان،مرابخوان»
صدای جزیره بود
پای بر آب نهادم
آنجا رسیدم که ندا آمد
قایقی کاغذی
از اندیشه ای پوچ وباطل...
دیگری را نظاره کردم
بازهم پوچ وباطل...
تصمیم آتش کردم
جزیره را سوزاندم
که پناهی برای پوچی ها نباشد...
|
|
نقدها و نظرات
|
درود به عزیز دل داداش عزیزم ممنونم | |
|
درود وهزاران درود ممنونم از لطف شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
جزیره را سوزاندم
که پناهی برای پوچی ها نباشد...
درود درود درود
همین فرمون بیا