يکشنبه ۲۷ آبان
شکوه عشق شعری از پروین هاشم پور
از دفتر هیچ نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۷ ۱۳:۱۱ شماره ثبت ۶۵۸۸۳
بازدید : ۵۸۶ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب پروین هاشم پور
|
ضحاک یا هاروت؟ کدام جادوگر در لبخندهایت آن شعله ی شگفت را می آمیخت؟
رستم یا آرش؟ کدام سلحشور در چشمهایت نشسته بود؟
با تایی تایی آفتاب نگاهت
در من دخترکی شکفت
که با گلها بر گیسوان
همراه پیچ و تاب وحشی گندمزارها می رقصد.
بر سردسیر استخوان من اجاق خاطره ای نمی سوخت
ضرباهنگ موزون صدایت پنجه بر تار دل کشید
ققنوسی از خاکسترم برخاست
اکنون جاودانه در مدار عشق می سوزم.
چشمان من: آیینه های مقابل تو
چشمان مردی را دوست می دارند
بی آن که رنگ آن را بدانند.
رویای کال روزها!
من کودکانه با تو خام می شوم
و چنان که ماهیان به اقیانوس؛
قلبم به صدای تو زنده است.
دوست داشتن بزرگترین زخم است و هر چه بیشتر دوستت می دارم
بیشترالتیام می یابم!
تو با یک سخن گرم زمستان روح مرا ذوب می کنی.
هر قطره که فریاد کنان از آبشار روانم فرو می ریزد
دوست داشتنت را جار می زند
و من که به سادگی پروانه ای می شکنم
به شکوه خدایی بر تو عشق می ورزم
و من آفتابگردانی کوچکم که روز در آفتاب تو پشت راست میدارم
و شب
در اعدام دسته جمعی ستاره ها بر آسمان، می میرم.
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسيار زيبا بود