يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
آخرین اشعار ناب بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
|
(توبه)
مایه ی شرمساریست
اینکه بی توشه ام و
دستهام خالیست
به عمربربادرفته که می نگرم
به درماندگیم اغرار
باخودگفتم می کنم توبه
تازمان باقیست
درضیافت عشق
وخوان هستی
لحظه لحظه بوی مهرجاریست
دیگرچه خواهی ای دل
وقتی
خالق عرش ساقیست
میکده شور ونوریست
سبزوجاوید
می خورم باده
تابه سرمستی
کرده ام توبه
نی کنم سجده
چون ریاکاریست
وعده ی خالق
بوسه برحوریست
بنده وسجده
بنده وخدعه
نزدرب حی
خودخطاکاریست
سجده ای که پیشانی
می کندپینه
آن سیه کاریست
بیهده برتن رنج افکندن
این دگرباریست.....
الهی
بنده ای هستم غرق تباهی
شب وروزمبتلای هرسیاهی
به محشرنامه ام خوانند
ملائک
سرافکنده بگردم
پیش چشمان خلایق
بیامگذارمراتنهاالهی....
باآرزوی قبولی طاعات وعبادات شماگرامیان دراین ماه عزیزونورانی واینکه پروردگارعالم دلهای مارابه نورمعرفتش
نورانی گرداند.
بهاالدین داودپور.بامداد
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
طاعاتتان قبولِ حضرت حق . رمضان تان نور
مناجات زیبایی ست لیکن در واژه ی (اقرار) قاف را سهواً غ تایپ شده است و اینکه هرگز پیشانی برخاک نهادن نشان ریا نیست ان شاء الله که هماره نشانِ بندگی خداست .
التماس دعا