دوشنبه ۲۸ آبان
|
دفاتر شعر علی احمدی (حادثه)
آخرین اشعار ناب علی احمدی (حادثه)
|
شاهدی نیست.........عاشقانه
نفس از سردی این جنگل تاریک گذشته ست بیا......
شاهدی بر ما نیست ..تو پُر آوازه بیا.....
بزن آتش به تب سرد نسیم .....آبرویم تو بریز ...بی قرارم کن و محکوم عطش ....سجده گاهم خم ابروی تو باشد گل عشق
.......بغض ..مفهوم نبودن هایت ...سرخی گونه رسوایی من ....سبزی شاد ولی رنگ علف...سردی نیم نگاه هوس آلود گیاه ....مهربانم تو بیا...
شاهدی نیست به منت کشی خاطر من ...عاشقی نیست به آلودگی دامن من ...
دل من را بشکن ...التماسم بپذیر...
اعترافم بشنو ....انتظارم تو به آخر برسان..
نفس از سردی این جنگل سرما
زده رفت..هر چه تصویر کشیدم
همه رفت ....
تو بیا سوی چراگاه پر از لرزش دست...دانه درد به پشتم رویید ....زخم های جگرم خیره به حالم خندید....با توام شاعر بی درد و پر از راز کلام....(.گفته بودی به چه حالی من از آن کوچه گذشتم)....( گفته بودی همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم) .....
تو کجایی که ببینی کوچه ای نیست دگر در هوس ناقص شهر
.....همه تن با همه تن های پر از وِز وِز
بدکاره آن کوچه تنگ ...خیره گشتند به اندام پر از لَکّه ننگ...
من برای گذر از هر تپش آن کوچه.... به رذالت رفتم ...از برای گذر خیره شدن از پی او..چشم هایم نابود ...خود به غارت رفتم....
شد عوض چرخش دوران و هنوز، مثل تو راه جسارت رفتم.....هر قدم کوچه به من می خندید ....سدّ راهم می شد ...به فضاحت رفتم ....
.................... ...................
تو بیا گلرخ جانانه من ...
....شاهدی بر ما نیست تو پر آوازه بیا........
دست کم فرصت خدمت به رقیبم تو بده ..مَشِکَن آینه سادگی ام را به هوس...
مَبَر از یاد خم کوچه بی مهتابی.....بوی آن رایحه شادابی
نکشان پای دلم را به میان....با من از وعده فردا تو نگو...
نفسم را تو بِبُر،،، از برای هوس بی تابی.....
تو برو ..تو بیا ....تو بمان ...تو بزن ...تو بخواه...تو بگو ...تو فقط باش همین دور و بر کوچه بی مهتابم ......
لا بلای شرر خفته به آغوش خطا....... گاه گاهی بِنِگر کوچه رویا زده بی تابم.....
تو مُقَرّر کن از این پس گذر از کوچه تنها ممنوع.............وَضع کن، باختنِ دل ممنوع...... گریه کردن ممنوع....هر رقم عشوه و خندیدن بیجا ممنوع
..کوچه رفتن ممنوع...پی مهتاب شدن،،
یا که بوسیدنِ رخسارِ صنوبر ممنوع....شعر گفتن ممنوع...التیام دل عاشق ممنوع...
کُن پس انداز نفس های مرا ..آه گفتن ممنوع.....
هر رقم صحبت ناجور وفا داری و ایثار حرام.....
هر کلامی که اشارت کند از مهر ..حرام
زجر دادن آزاد ..انتظار تو کشیدن ..واجب ....
وضع کن هر چه که خواهی بشود
یا بخواهی که از این پس نشود...
هر چه خواهی همه نادیده قبول در قبالش تو بیا.......نظر انداز به زندانی بی تزویرت ....نگهی کن تو بر این واله عالم گیرت.....
بِشمارش حفظم زخم هایی که بُوَد دلگیرت....
جان آن کوچه بیا...
شاهدی بر مانیست .....تو پر آوازه بیا.....هر زمان میخواهی.....هر مکانی که تو را خوش باشد.....هر صدایی که تو را جان باشد...
هر سخن جایی و هر نکته مکانی موقوف...،،،،،،،هر چه خواهی تو به هر جا که دلت می گوید و به هر لهجه که شیرین سخنت می جوید،،تو بیااااا،،،
بعد عمری هوس گمراهی،،،،، بعد آن کوچه خوابیده به یک لالایی.....تو بیا...
منتظر می مانم......دست چپ کوچه موج ...بعد دروازه اوج ....و سپس مرغابی....
بعد رفتن زِ خَمِ خاطره سازی با
موج....خنده با ماهی ها ...گریه
از فوت نسیم .....،،،،،،،،،،،،،،،منتظر باش
همانجا عشقم.....نان یادت نرود،،،اشک چشمت نیز هم،،،سفره نوروزی ،،،بگذر از دلسوزی ،،،منتظر باش همانجا عشقم،،،، کاش ما هم برسیم..
علی (بابک) احمدی ........حادثه
|
|
نقدها و نظرات
|
درودتان باد تا کرانه آسمان عشق الهی جناب استاد استکی بزرگمهر در پناه ایزد | |
|
تولدتووووون خیلی خیلی مبارک مانا باشید استاد راستش امروز تولد دوستمم هس ی بداهه گفتم براش هرکاریش کردم دیدم شما خیلی از شعر من بالا ترین که بخام عوضش کنم و به شما هم تقدیمش کنم فقط امیدوارم زندگیتون مثل اردیبهشت بهشتی و سبز باشه زندگیتون بلند و صدای خنده هاتون بلند تر باشید تا بیاموزیم | |
|
درودی به سبزدشت اندیشه پاکت ای مومن و ای رستگار جناب رفیعی ارجمند | |
|
ممنونم استاد مهربانی و احساس پاک بانو رسولی گران ارج ......در واقع درست فرمودید این اثر در ابهام همه عمرم سروده شد تقدیمی بسیار ناچیزی است بانو ...... | |
|
استاد غضنفری پاک سرشت بسیار بسیار بنده نوازی فرمودید بانوی با شرافت......هماره نام مبارک حضرتعالی را به یاد می آورم ...چرا که شما بانوی گران ارج اولین ادیبی بودید که در این سایت بنده کمترین را لایق دانستید و از سر رافت خود تشویق نمودید ...اگر کوتاهی در عرض ادب داشتم در این مدت از شما و اساتید دیگر پوزش میخواهم ...سپاس تا بیکرانه عشق ایزد مزدیسنای ایران | |
|
استاد بی بدیل ادب و چیره دست مهر و عطوفت و سمبل خشوع جناب انصاری بزرگمهر به خاک خلقت سوگند خیلی حس حقارت دارم در برابر عظمتتان ممنون که به ویرانه بنده نظر می افکنید | |
|
استاد و سرور گرامی جناب مقصودی زیبایی راستین حمایت شما دوستان با شرف است وگرنه هیچ انسانی به تنهایی امتیازی ندارد ......درودهااااااااا بر صفای روحتان والا ارج | |
|
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم درودهااااااا تا بیکرانه عشق ایزدی استاد زارع والا ارج خوش امدید به انزوای حقیر | |
|
سرور ارجمند استاد مهر بانو نامداری گران ارج بنده نوازی فرمودید ...سپاس | |
|
تاج سر بنده جناب استاد رشید پور گران ارج بنده نوازی فرمودید جناب ....سپاس | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
طولانی و زیباست