سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        غزل مشترک /جاوید مدرس زاده / رضا حیدری نیا / ژیلا راسخ / مینا محمودی

        شعری از

        رضا حیدری نیا

        از دفتر غزلیات نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۱ ۱۹:۵۲ شماره ثبت ۶۴۸۴
          بازدید : ۱۲۷۱   |    نظرات : ۳۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رضا حیدری نیا
        آخرین اشعار ناب رضا حیدری نیا

        غزل مشترک جناب جاوید مدرس ، خانم ژیلا راسخ ، خانم مینا محمودی و رضا حیدری نیا
         
         
        دانی ز چه رو بر قدمش سر به کمین بود؟
        بی زحمت پا راه بر آن جلوه همین بود
        خوابی که دل خسته ببیند همه وهم است
        زین فتنه گری حال دل خسته حزین بود
        چون خون به رگم جاری وهمچون دروگوهر
        او جان من وجان به رهش فرش زمین بود
        در راه وصال تو همه تجربه هیچ است
        اینجاست که افزونی چین ضعف جبین بود
        روزم شده شب ،شب همه دوراز غم فردا
        در خواب خداوند جنون شکل یقین بود
        افسوس که بر صخره ی اوهام تجلی
        اندیشه ی خوب و بد ما هر دو طنین بود
        بازی ندهد عشوه وُ نازی دل ما را
        در نزد دلم ناز تو چون شهره ترین بود
        آرام از این سینه ی ما اول ره رفت
        گویی چکنم خاصیت عشق من این بود
        ماییم وخدایی که نگاهم به رخ اوست
        بر باد نباشد ثمرم، وعده چنین بود
        برگوش مرا حلقه مهرش به غلامی
        بر دست وی این خون دلم نقش نگین بود
        ای داد که ما گرچه نبودیم دلی بود
        کز رحمت او ، رونق بازار ثمین بود
        من هیچ نبودم که دلم بود و بر آمیخت
        تا رحمت عشقت بدرون یــار جنین بود
        گرخاک شوم بوی تو آید زمزارم
        بی تو همه انفاس دم بازپسین بود
        این شعر رقم یافت اگر از دل عشاق
        پر مایه و شیوا و پُر ایجاز و وزین بود
        راسخ به رضا می رهی از غصه ی جاوید
        مینای می ات گر قدمی چند قرین بود
         
         
        دوستان بزرگوار ، این غزل شاید جمعا در یک فاصله ی یک ساعته با توجه به آنلاین بودن همه ی بزرگواران در ده دقیقه سروده شده است.برای حقیر که افتخاری بود سرودن در کنار این بزرگواران.از همین جا از این گرامیان بابت این افتخار قسمت شده قدردانی میکنم.درود بر طبع روان همه ی شما گرامیان.
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6