" دل " که نه تقدیر داشت از بر من رفته بود
خواب که " تعبیر" داشت از شب من رفته بود
خنده به لبهای " ماه " بار دگر گریه شد
"شعر" که تفسیر داشت از قلم ام رفته بود
روز سیاهم شده،قافیه ای سهل و زشت
"عشق" که تکبیر داشت از نفس ام رفته بود
قربت اهل نماز،در تپش و گیر و دار
"نور" که تکثیر داشت از صنم ام رفته بود
شاهد این مدعا یوسف گم گشته ایست
"گرگ" که تقصیر داشت!از کرم ام رفته بود
دیر نپایید و من، در دل شب بی قرار
"روح" که تنویر داشت از سحر ام رفته بود
کاش ببیند کسی، ضجه ء مستانه را
"پیر" که تدبیر داشت از چمن ام رفته بود
صبح فرج می رسد،وعدهء یاران کجاست؟
"تیغ" که تکفیر داشت ، از کمر ام رفته بود
"منتقم" آواز کن ؛ خصم تو گردن زنیم...
" صبر " که تسخیر داشت،از عدم ام رفته بود....
پ ن : در دل افسانه ها , زمزمه کردم تو را :
ای تاج سر عالم و آدم زهرا(س)
از کو دکی ام دل به تو دادم زهرا(س)
آن روز که من هستم و تنهایی قبر...
جان حسن ات برس به دادم زهرا(س)
به قول معروف : سرمایه ی محبت زهرا ست دین من
من دین خویش به دو عالم نمیدهم
گر مهر و ماه را به دو دستم دهد قضا
یک قطره از محبت زهرا نمی دهم...
سید رضا موسوی2/2/91
یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی