ستاره چشمک میزنه
خواب گل صنوبره
میخوای بگی شبت بخیر ؟؟
بوسه و لب یادت نره
میخوام برات بشینمو
ازین پروانه ها بگم
خواب تو خواب کودکه
بزار برات لالا بگم
ماه منیر آسمون
شبا قصه گوی منه
دیوان شعر عاشقی
تو چشم جادوی منه
لیف کتان ، موم و حریر
همش تو گیس خرسیه
ابر بهار ، آب فرات
تو چشم خیس خرسیه
بوی گلاب گلدره
تو نفسای خرسیه
امید و اشک و آرزو
همش برای خرسیه
والا عسل کم میاره
پیش شیرینی لباش
حکایت دیگریه
ستاره بارونه چشاش
..
تنها میاد دلواپسم
دزدا نشینن سر راش
ساتور و قمه میبرم
میشم پاسبون چشاش
میگن اگه بهار بیاد
لاله و رز پیدا میشن
روی خرسی رو میبینن
دیوونه و شیدا میشن
...
نسترن و یاس کبود
میشن غلام اون چشاش
سپیدار و سرو چمن
قربونی قد و بالاش
..
هرچی بوی گلاب میاد
از موی باز خرسیه
مهتاب شب ، آفتاب روز
چشمای ناز خرسیه
خبر بدین که ماه نیاد
امشب ماه روشنه
خرسی اگه بیدار بشه
بیابون مث گلشنه
یه سیب سرخ باغ ری
واسه خرسی جدا کنم
واسه چشاش شبا برم
سقا خونه دعا کنم
فرشته و حور و پری
همشون مست خرسین
النگوی ستاره ها
نشون دست خرسین
لالا بگم خابت بیاد
قربون مخمل نگات
هر چی فانوس روشنه
بلا گردون اون چشات
والا همه ش دلواپسم
نری یه وقت جام بزاری
میون این شب سیاه
خالی و تنهام بزاری..
این آدما نمی دونن
دوری ما دیگه بسه
اشک چشاتو ندیدن
میگن هوا و هوسه
نمی دونن عطر گلا
محض حرمت خرسیه
شبایی که ماه نمیاد
لابد نوبت خرسیه
دلواپسیام همه ش از
کله ی پوک خرسیه
قشنگ ترین چیز خدا
دماغ خوک خرسیه
یه گاز محکم از لپاش
هر شب بهونه ی منه
بوی لطیف گیسواش
مهمون خونه ی منه
شیرینی و شیرو عسل
روی لبای خرسیه
بار ترانه های من
رو شونه های خرسیه
آب روون چشمه ها
توی دهان خرسیه
کندوی شیرین عسل
روی زبان خرسیه
خانم شب ، شاخ نبات
همیشه نام خرسیه
تا آخر شعرهای من
دنیا به کام خرسیه
حواستون باشه یه وقت
یهو بیدارش نکنین
مث زلال چشمه هاس
مریض و زارش نکنین
نیمه ی ماه آسمون
مث صورت خرسیه
ادا و اخم و تخم و بغض
کلا عادت خرسیه
لوسه دیگه ، چکار کنم ؟
حکایت عاشقیه
همین که الان پیشمه
باز جای شکرش باقیه
....
مانا
سلام
زیبا قلم زدید