سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        حباب

        شعری از

        رضا حیدری نیا

        از دفتر غزلیات نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۱ ۰۰:۲۹ شماره ثبت ۶۳۶۴
          بازدید : ۱۳۰۲   |    نظرات : ۲۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رضا حیدری نیا
        آخرین اشعار ناب رضا حیدری نیا

        سرم آنسان پر از بادست و پایم روی آب اینجا

        که هرکس بیندم بر من ، بـَرَد ظن ِ حباب اینجا

         

         چنان غافل ز خود گشتم به هر سو در پی آبی

        که بردم مستقیم آخر ،عطش نزد سراب اینجا

         

        ندانستم که هر سعیم برای لختی آرامش

        ز اول گام میدزدد ،ز من آرام و خواب اینجا

         

        چنان از بهر رویایت ، عرق می ریزد از جهدم

        که از شرمش عرق دیگر نمی سازد گلاب اینجا

         

        چکاری دارد این دل با ، سرای حانم طایی

        که این سر کج نمودن ها ، نشوید اضطراب اینجا

         

        زمین را تهمت پستی زدند ارباب دانایی

        به همت پای خود برکن ، بنه در  یک رکاب اینجا

         

        چو خود در آینه دیدم، پر از زنگار خودخواهی

        ز خود برخاستم ،کندم به دم از خود نقاب اینجا

         

         ز بار میل و حسرتها رها کردیم دوش خود

        از آن پیشش که نتوانم کشم با صد طناب اینجا

         

        اگر از پرتو ِ خورشید ِ رویش تابشی خواهی

        برون از خانه زن عریان ، به تن کِش آفتاب اینجا

         

        بسی آه است در پشت کباب شوکت بی غم

        از آنرو بر سر آتش ، چکد اشک از کباب اینجا

         

        نه با خود آمدم آخر ، نه با خود می روم زینجا

        ز بی خود آمده رفته ، چه خواهی انتخاب اینجا؟

         

        تو ای غافل ز خود مانده ، نگردی مالک چیزی

        گذر کن زین سما آنسان ، که بگذشته شهاب اینجا

         

        در این صحرای بی پایان که را امید ِ آرامست؟

        به صد امید کی بارد نمی از یک سحاب اینجا؟

         

        رضا آهسته ران مرکب در آن دم که عدم جویی

        که هر جوینده گم سازد، رهش را با شتاب اینجا

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6