سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 27 فروردين 1404
    18 شوال 1446
      Wednesday 16 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

        چهارشنبه ۲۷ فروردين

        فانوس

        شعری از

        علیرضا امیرخیزی

        از دفتر اشکی از رگ نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۱ ۰۸:۵۲ شماره ثبت ۶۲۶۴
          بازدید : ۸۴۸   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        خدا گریست ...

         

        دستم را که دید ....

         

        نشسته بر اندوهِ دستِ دگر ..

         

        ز رِخوتِ یک ریای کور !

         

        و علیلِ مُتکّی بر صد عصای خواب !

         

         

        خدای گریست ...

         

        چشمم را که دید ...

         

        در تماشاگهِ سالوس و دروغ

         

        نشسته در کاسه ی خون ...

         

        و می بارد هزار ستاره ی شاد از ضمیرِ خسته اش...

         

        تا پر کند اندوهِ سنگینِ و ژرفِ خود با ...

         

        خنده ای سبک !!

         

         

        آری ...

         

        خدای من گریست !

         

        بر بی خداییِ این سجده گاهِ من ...

         

        و بیتابیِ  درد ...

         

        در  بیدارِ خدایی مریمش !

         

        که فانوسِ اشکبار بر دل ...

         

        آویخته  بر میخی  به   پای  مصلوبِ  صد مسیح  ...

         

        برسریر بغضش  نشسته  کنون !

         

        ==================

         

        در مورخه 17/1/91 سروده بسیار زیبایی  به نام " هرگز " اثر شاعر گرامی ،

         " خانم مریم بمی " ، در" سایت شعر نو " منتشر شد . بنده ملهم از خوانش آن  و به شکلی

        کاملن آنی و بداهه ، این شعر را در همانجا به عنوان کامنت درج کردم  ! 3 روز بعد  سطر پنجم

        و نیز 5 سطر آخر را بدان افزودم ... بی هیچ  ویرایشی در اصل آن .  و اینک  کل  این دردنامه 

        را به  بانوی شاعر، " خانم مریم بمی " گرانقدر تقدیم می نمایم .

                                                                     

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1