پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر محمد ترکمان(پژواره)
آخرین اشعار ناب محمد ترکمان(پژواره)
|
ببینم چند دل می خواهی، بگیری
آن چشم ها را تا به روی دنیا ببندی !
چند سلام گرمی می خواهی
روی لب هایت، تا دل کلامم نرم شود؟
چند آه سرد را باور می کنی
که به تو هرگاه رسیدم، رفته بودی !
هر چه بیشتر از نفس
می افتم
به تو کمتر می رسم
نیمی اگر برگردی
غروب تماشایی است !
آنقدر باران نیامد
که هم چتر پوسید
در راه
هم چشم هایم !
... تو که نه دل به راه
می دهی نه گل به آب !
بگو لابد به باد، موهایم
گرسنه خاکسترند
چشمهایم، خمار خواب !!!
می روم !
این دنیا بیشتر به بله قربان گو
نیاز دارد شعله ور، ایستاده، سبز
تا شاعری شکل من !
دور می شوم هشیاری ام را دیگر
تا هیچ
نادان سنگ نزند با خون دلم
هیچ نه نامرد، پشتم را رنگ !
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دروداستادبزرگوارم
بسارزیبابود