چرخشی، دو کوبهِ

و چکه چکهِ آب شدی اگر،
شاعری !.........................................ارادت استادبزرگوارم

درود استاد عزیز
بسیار بجا و زیبا
حکمت آمیز
مبین مشکلات جامعه

سلام استاد و ممنون
ازادی
من
همانم که با تو عکس گرفتم
و بی تو عزا

چشم، همه در راه اند سر، درگیر چاه، هیچ کس میلی به تماشای ماه ندارد، می آمدند و داشتند اگر، نه این باغ، گل هایش پرپر می شدُ از این همه غریبی، نه دل ما داغ !

سلام دیوار ها، بله انگار همه بر سر من آوار شدند
دریده در برابر چشم هایم، روزگار به تمامی تار !

خوش
خبر سراغ از کلاغی میگیرم
قناری صفت
که هیچگاه نه در باغم بوده
صدایش نه، در مسیر دماغم !

پ....

ممنونم از بودنت آقا مجتبی جان...
صادقانه درضمن گلی اگر بر مزارم پرپر کنند و
اشکی بر وی جاری، نه گل از یادم می خشکد و نه اشک با تبم تبخیر !

که امیدوارم اصل مطلب را این متن رسانده باشد...

شاعر گرانمهر
جناب ترکمان
به حق که شاعر باید فریاد گر ناراستی ها باشد و پیامبر گونه پیام آور فضیلت ها و تقبیح رذیلت ها...
متشکرم
سلام

سلام
گرامی استاد
همواره می بالیم ومفتخریم به آشنایی شاعری فرهیخته...
مرحبا
مه

درود استاد عزیز

درودبراستادترکمان عزیزوبزرگوار بسیارزیبا وپُرمعنی
بود شعرتان احسنت

بسیار عااالی بزرگوار 🌺🌺🌺