يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
آخرین اشعار ناب زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
|
✍ به نام یگانهسرایندهی دیوانِ آفرینش
بیستویک کوتاهکلاسیک (دوبیت، رباعی و دوبیتی) پیشکشِ احساسِ آیینهوشِ شما خوبان:
۱
احساسِ محبّت، به تو در دل، شده پیدا
بی«تو»، دلِ من، میشود اینجا، تک و تنها
از جادّهی عاطفهها، سوی دلِ من
برگرد بیا؛ تا که کنم، مِهر تماشا!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی، (الف_احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
۲
آن دم که دلم، با دلِ «تو»، غرقِ نیاز است
آهنگِ دلم، با تو به کوک است و به ساز است
موسیقیِ احساسِ نهانم، زند آواز
وقتی که مرا، با گلِ آغوشِ تو راز است
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
۳
دل، بوسه زند، بر گلِ رخسارِ چو باغت
تصویر کشد دل، ز گلِ بوسهی داغت
احساسِ پر از: عاطفهها، در دلِ رویا
سرگرمیِ دل گشته در اوقات فراغت
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
۴
محو رخ زیبای تو شد، بود و نبودم
«تو»، منشا شعرِ گلِ احساسِ وجودم
پرواز کن اینک به دلم؛ تا که ببینی
از نای نهانِ گلِ جان عشق سرودم
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
۵
آرش شدهای، مرزِ تبِ حسّ مرا
با «تو»، دلِ من، پُر شده از: عاطفهها
بگشاد کمانی، خَمِ ابروی تو وُ
مرزش چه مشخّص شده گلشهرِ صفا
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
۶
صبح آمده؛ با خنده نموده است: سلام!
صد پنجره با عشق گشوده است؛ سلام!
احساسِ خوشی، داده به دل، دست کنون؛
رنگِ شبِ تیره، چه زدوده است! سلام!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
۷
صبح و، تپش و، شورشِ احساس، چه زیباست!
بر میزِ عسل، دسته گلِ یاس، چه زیباست!
وقتی که دلم، پُر شود از: قهوهی چشمت،
در باغِ نگاهت، گلِ الماس، چه زیباست!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
۸
تو که: شعر شررباری سراپا
پر از حسّی؛ صفا داری سراپا
برای وسعتِ یک آسمان عشق
شکوهِ مِهررخساری سراپا
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
۹
حریرِ دامنت را دوست دارم
گلستانِ تنت را دوست دارم
میانِ باغِ رویاییِ احساس
ترنّم کردنت را دوست دارم
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
۱۰
گلِ پیراهنت را دوست دارم
لب و، عطر تنت را دوست دارم
در اوجِ لحظههای گرم احساس
تبِ بوسیدنت را دوست دارم
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
۱۱
گلم! نقشِ دلِ پیراهنم باش
مثالِ گلحریری بر تنم باش
ببر من را به قلبِ باغِ احساس
به فکرِ دم به دم، بوسیدنم باش
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
۱۲
گلِ حالِ نهان، زیباست با تو
دلم سرشار، از رویاست با تو
در اوجِ فصلهای خشکِ احساس
درونم چشمهای، جوشاست با تو
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
۱۳
به هنگام نبودت، اوج سرماست
تمام لحظههای جان، جگرساست
ولی وقتی کنارم هستی ای دوست
دمای نبضِ احساسم چه بالاست
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
۱۴
صفایت حسّ بس بیتاب دارد
هوایت پرتوی مهتاب دارد
برای برکهی نیلوفرِ مهر
نگاهت، آفتابی ناب دارد
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
۱۵
تپشهای جنون را میشمارم
عطشناکیِ دل را مینگارم
برای بودنت در لحظهی حس
دلم را دست قلبت میسپارم
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
۱۶
دلم راز مگوی تازه دارد
به «تو»، احساسِ بیاندازه دارد
به هم ریزد، اگر رویای قلبت
نخور غم؛ شهر دل صد سازه دارد
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
۱۷
دلم تنگه؛ مثال کوچهی شب
که در آن نیست یکدم، لغزشِ لب
تبِ تنهایی و، حسّ غریبی
شده، شورشگرِ حالِ من اغلب
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
۱۸
اگر شعرم، تبِ احساس دارد
شمیمش، شمّهای، از یاس دارد
به عشقِ توست؛ آقای فرامهر
دمت، آرامشِ ریواس دارد
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
۱۹
در آغوشت بیارامم چه زیباست
برایم ناکجایش قدّ رویاست
در آن شورشترین احساس نابی
برای باور قلبم مهیاست
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
۲۰
دلم، نازکتر از: مینای کاشی
هوایت میکنم وقتی نباشی
تو میدانی که حالم با تو خوبست
بپا حسّ مرا از هم نپاشی
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
۲۱
نگاهش بود، عنوانِ دوبیتی
در آن گم بود، دیوانِ دوبیتی
و با «ردالعجز»، بر صدرِ احساس
دو چشمش گشت، پایانِ دوبیتی
شاعر: زهرا حکیمی بافقی، (الف احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
|