سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        سیگاری

        شعری از

        محی الدین ذهابی(شبرو)

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۳ دی ۱۳۹۶ ۲۱:۱۶ شماره ثبت ۶۲۱۵۷
          بازدید : ۴۲۶   |    نظرات : ۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محی الدین ذهابی(شبرو)
        آخرین اشعار ناب محی الدین ذهابی(شبرو)

        یه سیگاری بی جون
        به قناری بی دون
        گوشه نشین تنها
        از چشاش میرزه خون
        نشسته در گوشه این دنیا
        نگاه بر اسمان  این دنیا
        در اسمان چه می بیند او؟
        شاید که میبیند رویا؟
        غم هایش تکه تکه موج موج
        مرگ رویا هایش فوج فوج
        درد دارد بسیار شاید
        عشق بسیار دارد شاید
        محبت نیاز دارد شاید
        عشق پاکی میخواهد شاید
        شکسته ز دست ادمیان
        از دگر باره شکستن دل نگران
        که یارش در کنار دگران
        مینوشد شراب و شادان
        بی توجه به سیگاری دل نگران
        میکند روشن سیگار با سیگار
        میکند با دلش پیکار و پیکار
        در میان این زمانه ی غم بار
        تا یادش افتد گریه می کند هربار
        به سازی شکسته به دستش
        به تنی رنجور گیتار به دستش
        به قلبی شکسته در سینه 
        در روبرویش یار است در دیده
        اینبار هم گوشه ای میشینه
        تک تک لحظه ها را میبینه
        می زند با دست رنجورش بر این تار
        میخواند از لیلی شیرینش دگر بار
        در نگاهش میتوان دید که با حال زار
        با چشم گریان میخواند به یادش دگر بار
        رسوای رسوا
        تنهای تنها
        غمگین ز دنیا
        تنها ز رویا
        صدا کند خدارا
        فریاد زند دعارا
        گوید که پروردگارم
        ای همره غمخوارم
        رویایی از تو طلب کارم
        به اینجا کشیده کارم
        ز دست دادم یارم
        نمیبینی که بیمارم؟
        از من تو جانی را طلب کاری
        در من چه میبینی جز به بیزاری
        جز به هر روز گرفتاری
        جز به اینهمه بیماری
        خسته از شب بی پایانم
        خلاصم کن تو ده پایانم
        گریه تا ب کی کنم ای خدا
        خسته از هر روز بی اویم خدا
        ز درگاهت سیه رویم خدا
        گناهم چیست که بی اویم خدا
        ناگهان در اسمان غوغاشد
        اسمان ناگه بی پروا شد
        اسمان گریان از حرف بنده ی بی جان شد
        زمین خیس خیس از گریه های اسمان شد
        جوان پیر قصه آه کشید
        دمی طولانی از نفس سیگار کشید
        گفت یار من باران دوست دارد
        رقص با عشقش در این جال دوست دارد
        هرچه گفت با او همره هم پا شدم
        هرچه میزد برای سازش رقاص شدم
        عاقبت در این شب بارانی تنها شدم
        برای مردمان اوازه خوانی رسوا شدم
        کسی از او بپرسید که حالت خوش نیست؟
        تو را به تیمار و دکتر نیازی نیست؟
        درکنارش زیبا رو بگفتش که چشمانش اشنا نیست؟
        که او ایا با من اشنا نیست؟
        تومنی به دستش نهادند دو عابر
        دمی بعد دست به دست رفتند دو عابر
        دمی طولانی تر کشید سیگاری مست
        به ارامی زیر لب گفت این همان است
        به اسمان نگاهی کرد و گفت این چکار است؟
        سهم دل رنجور بی فردای من خدا عذاب است؟
        کاش
        کاش که این تن فردا نباشد
        در میان ادمیان زنده نباشد
        بیش از این دل ما حامل درد نباشد
        خسته تن بر زمین گذاشت او
        زیر لب دعا کرد که کاش فردا نباشد
        خسته خسته
        با پری بسته
        دلی شکسته
        خوابی پر رویا کرد 
        ایندفه ترک این دنیا کرد
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۶ ۰۷:۲۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        قصه ی شعرت تلخ بود
        اما زیباااا خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۶ ۱۹:۱۸
        غمگین خندانک زیبا خندانک طولانی
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7