يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر عیسی نصراللهی ( سپیدار )
آخرین اشعار ناب عیسی نصراللهی ( سپیدار )
|
لاله ای با عِشوه:
تنگ کرد غنچه ی لب را
و بگفت:
هان ای پیله ی زشت
از چه گفتند به تو
شاهِ پَرَک،کِرمِ پَلَشت؟
بی توجه،امّا
شاپَرَک میچرخید
از افق،گفت به گُل:
گواهِ عشقِ شب
در
پیکرِ سرخِ تنورِ تن،مَنَم
گوش کن ناله ی بادِ سرکش
باز هم_آمده است_
تا که
ویران کند این دشت
و بَرَد صیدِ نگاهِ خویش را
ساقه اش
برگ و بن و این خار را
لاله با طعنه لبش را پیچاند
پوزخندی زد
و
با عِشوه یِ نازش چرخاند
سر و با تندی گفت:
نگو از قصه ی لولیدنِ باد
برو از دشتِ شقایق،اینک
چند روزی که گذشت
غافل از
سرخوشیِ لاله یِ مست
(باد، ناگه
غرید
چرخی زد و از آن بالا
نگاهی بَر گرفت
بر لاله یِ افسون
و
یک لحظه
فِشُرد
بر سینه ی سردِ سیاهِ خود:
دو بال
از
لاله یِ سُرخِ پریشان را
______________________________
شعر: عیسی نصراللهی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام
بسیارزیبابود